هفته وحدتی دیگر در راه است و شعارهای کهنه و رنگ رو باخته و پارچه نوشته های کهنه در حال جمع جور شدن جهت نصب بر دیوارها و اماکن عمومی.
به راستی هفته وحدت نماد چیست؟ و چرا هفته ای برای وحدت؟ مگر وحدت و یکسان شدن وجود خارجی ندارد که می بایست در طول یک هفته آماده و یا ارج نهاده شود؟
قبل از انقلاب و در زمان حکومت شاه کمترین میزان تنش عقایدی در میان اهل سنت و تشیع بود، و عموما در محیط های آرام و با سعه صدر و تواضع این دو مذهب با یکدیگر در گفتمان و تبادل سخن بوده اند، با روی کار آمدن جمهوری اسلامی و حضور پر رنگ اهل سنت در پیروزی این حکومت نو ظهور امید آن میرفت تا اهل سنت و اقوام ایرانی نقشی ستودنی در ساخت سرنوشت آینده ایران داشته باشند، اما متاسفانه به یکباره ورق برگشت، و تحولاتی که همگان به آن امیدوار بودند به یکباره به سیاهی بدل گشت.
با تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی در واقع قانونی به صرف شیعی برای کشوری که یک سوم جمعیت آن اهل سنت بودند تصویب گردید، مولانا عبدالعزیز قبل و بعد از انقلاب بارها با رهبر انقلاب دیدار کرده و وی را از وضعیت اهل سنت آگاه نموده و رهبری نیز قول داده بود تمام حقوق اهل سنت را کاملا به آنها خواهد داد، اما متاسفانه نه تنها به کمترین و کوچکترین قول عمل نشد بلکه فشار و تهدید و دستگیری و ترور شخصیتها برجسته اهل سنت به شدت هرچه تمام تر به اجرا در آمد و بزرگواران بسیاری اعدام، ترور بازداشت و یا تبعید شدند.
مولانا نظر محمد دیدگاه در زمان تصدی نمایندگی مردم ایرانشهر در مجلس شورای اسلامی در صحن علنی مجلس با رفتار و سخنهای آزار دهنده یکی از نمایندگان معمم نسبت به صحابه پیامبر مواجه می شوند و در همان حال بنا به گفته خودشان عصای همچین نمایندگی را به لقایش بخشید.
در همین زمان بود که ادارت و سازمانها به تصرف آخوندهای در آمد که خود را وارث خصومت دیرین با اهل سنت میدانستند و عملا اهل سنت را از حضور در امورات عمومی و مهم کشور همانند منع نمودند.
برنامه های تلویزیونی و رادیویی و روزنامه ها و کتب درسی به صورت گسترده اقدام به اهانت به مقدسات اهل سنت مینمودند و در تلاشی جدی برای قلع و قم اهل سنت از طرف آخوندها متعصب آغاز گردید.
صدای اعتراضات اهل سنت از گوشه و کنار ایران بلند شد، علمای اهل سنت اقدام به نقد گفته ها و نوشته ای متعصبین شیعی نمودند و آگاهی مردم و اعتماد به علمای اهل سنت به اوج خود رسید و در همین زمان بود که متعصبین متفکر شیعه بیم ایجاد رهبری جدیدی برای اهل سنت و جماعت را در بنیانهای خویش احساس نمودند، به وصف، برای خاموشی مردم و جلوگیری از پیوستن مردم به شکل گیری جبهه و رهبری اهل سنت اندیشه هفته وحدت پایه ریزی و ایجاد گردید.
به همین وصف یکی از موارد اختلافی ریز یعنی اختلاف بر سر تاریخ تولد حضرت نبی مکرم اسلام محمد مصطفی (ص) و ایام فاصله تاریخ مورد قبول شیعه تا تاریخ مورد قبول اهل سنت به عنوان هفته وحدت نامگذاری گردید. اما جالب است بدانید روز مورد قبول تشیع به عنوان تعطیل رسمی اعلام گردید اما تاریخ مورد قبول اهلسنت از این مزیت برخوردار نشد و این اولین پایه نمایشی و شعاری بودن این هفته را نشان داد.
به دنبال این ابتکار عمل متعصبین متفکر شیعی، انبوهی از سازمانهای که به ظاهر در مسیر تقریب و وحدت اهل سنت و در واقع در مسیر تفریق و وحشت حرکت مینمودند ایجاد گردید، وظیفه عمده این سازمانها تبلیغ تشیع و تحریف اهل سنت میباشد و با بهره گیری از ابزارهای تبلیغاتی با هزینه های هنگفت.
کدامین هفته وحدت
معنی واقعی هفته وحدت یعنی سکوت و سکوت و سکوت اهل سنت در مقابل توهین ها و تهدید های در حال رشد متعصبین شیعه میباشد، چگونه میتوان هفته وحدتی را ارج نهاد در حالی که در هیچ یک از کتب درسی نسبت به صحابه و همسران حضرت محمد که جز اعتقادات اهل سنت میباشند، مطلب و احترامی نوشته نشده است، چگونه میتوان هفته وحدتی داشت که تلویزیون ملی کشور با تولید و پخش برنامه و سریالهای مسموم و ناخوشایند اعتقادات اهل سنت را به سخره گرفته و بدترین و شنیع ترین این اهانتها را به صورت گسترده صورت میگیرد، چگونه هفته وحدتی را میتوان جشن گرفت آن زمانی که آخوندهای متعصب زنان پیغمبر خدا را –معاذالله- بی عفت میخوانند و همه روزه و به صورت وسیع و گسترده این افکار پوچ و خرافی و اهانت آمیز را پخش و نشر مینمایند، کدامین هفته وحدت برای شریک مساعی اهل سنت و شیعه را باید قابل احترام دانست که نماینده رهبری در سپاه در خطبه های نماز جمعه همسر پیامبره را به سخره می گیرد، مساجد اهل سنت و در راس آنها مسجد جامع شیخ فیض مشهد تخریب میشود، و بسیار ی از حوزه های علمیه تخریب، پلمپ و یا تحت کنترل حاکمیت قرار داده می شوند.
چگونه هفته وحدت را باید پسنید زمانی که دانشجوی اهل سنت به جرم تسنن اخراج میشود، سرباز اهل سنت به جرم وهابی گری به زندان انداخته میشود؟ چگونه هفته وحدتی را باید دوست داشت که مناطق اهل سنت در زیر خط فقر قرار داده شده اند و از نظر میزان رشد توسعه و اشتغال بهداشت و تحصیلات در پائین ترین سطح خود قرار دارند.
با این حال باید هفته وحدت را جشن بگیریم چون هفته ای به نان فاطمیه و توهم شهادت حضرت فاطمه ایجاد شده و در آن صحابه و شخص پیغمبر با بدترین عبارات مورد لعن نفرین و هانت قرار میگیرند.
باید هفته وحدت را جشن بگیریم چون با بودجه مملکت گنبد و بارگاهی برای ابولولو ملعون که قاتل حضرت فاروق اعظم است ساخته شده است.
باید هفته وحدت جشن گرفته شود چون مداحان اهل بیت و وابسته به مراجع و حکومت د. نوحه های خویش اعتقادات اهل سنت و خود اهل سنت را معاذالله حرامزاده میخوانند.
باید هفته وحدت جشن گرفته شود چون دکتر غروی با نوشتن نقد واقعه غدیر راهی زندان با اعمال شاقه شود.
باید هفته وحدت جشن گرفته شود چون مولوی نقشبندی و فرزندان و اقوامش به تهمتی که حتی مدرکی از آن وجود ندارد به اتهامی که اصلا واقعیت آن به اثبات نرسیده است به حبس طولانی و یا اعدام محکوم شوند.
و باید هفته وحدت جشن گرفته شود چون دها جوان نازنین اهل سنت کرد و بلوچ به جرم اهل سنت بودن به اعدام محکوم شده یا اعدام می شوند.
و باید هفته وحدت جشن گرفته شود که در سی و اندی سال در حکومتی با شعار انقلاب اسلامی حتی یک بار اسم صحابه ، خلفا و همسران و دیگر بزرگان اهل سنت به احترام و نیکی گرفته نشده است.
هفته وحدت آغاز میشود آهنگهای محلی نواخته میشود، رقص و پایکوبی مبتدعانه نشان داده میشود، از جنگل کوه و دریا تصویر برداری میشود، متملقین شعر میخوانند، اما باز هم نامی از حضرت عمر فاروق فاتح ایران به احترام یاد نمیشود که هیپ بلکه حتی علمای بزرگوار اهل سنت را اجازه نمی دهند در رسانه ملی حاضر شده و دیدگاه های خود را بی پرده بیان کنند.
و هفته وحدت یعنی سکوت، سکوت، سکوتی پر رنج در برابر ظلم.