دیر سالیست نخبگان و علما و در راس همه آنان جناب مولوی عبدالحمید، همواره تابع قوانین و مقررات قانون اساسی ج. ا. ا بوده و هستند، این بزرگواران فقط از راه مسالمت آمیز و مدارا برای اخذ امتیاز و حقوق مسلم اهل سنت اقدام نمودهاند که البته این راهی عقلانی و منطقی میباشد ولی باید سایر روش های مدنی و سیاسی مد نظر قرار گیرد که البته هیچوقت این موضوع تحقق نیافته،اگر شرایط با روند فعلی ادامه یابد بیم آن میرود که جناب مولانا حتی اجازه حضور در مسجد مکی را نیابد زیرا شواهد و قرائن گواه تنگ تر شدن حلقه حصر و فشار روز افزون را میدهند،بایدما مردم با حضور در عرصه سیاسی و اعتراض به جو حاکم،به نوبه خود جلو حاد تر شدن موضوع را بگیریم و تمام برگ های بازی و ابزار فشار را به آنان واگذار نکنیم.
زیرابنظر میرسد حاکمان در قبال این حجب و حیا و اخلاص و مودت و روشهای گذشته واکسینه شده اند بدین معنی که چون در تمام مقاطع حساس سیاسی و امنیتی( انتخابات، مدیریت تظاهرات مردمی ضد حکومتی بنفع رژیم و موارد امنیتی چون گروگانگیری) همواره میتوانند بدون چون و چرا بر روی مواضع مولانا که بسیار نزدیک به سیاسیون نظام است، حساب کنند ولی پس از عبور از بحران و مقاطع حساس، به نظرات و مطالبات مردمی وقعی، نمی نهند.
با اینکه، مولانا شخصاً انسانی پاکدل و دلسوخته تمام مردم استان اعم از شیعه و سنی میباشد و این را در طول سه دهه اخیر، ثابت نموده، ولی آن چیزی که امروزه باعث دلسردی اهل سنت گشته همانا پیمان شکنی و آلزایمر گرفتن( فراموشی) اکثر مسئولان نظام نسبت به وعده ها و حقوق بحق مردم است.
در موارد گذشته مسئولان برای منع ورود مولانا به کردستان و سایر مناطق اهل سنت نشین، دلایل امنیتی و اختلاف برانگیز عنوان میداشتند ولی در مورد اخیر که وی نتوانست به یک بخش محروم که غالباً بلوچ نشین هستند برود دیگر شائبه موارد گذشته منسوخ گشته و بر شخص مولانا و تمام مردم که همواره حامی تصمیمات و رهنمودهای وی بوده اند، حجت تمام گشته و مبرهن است که هیچ مقام و مدیر ارشدی در نظام جمهوری اسلامی سر سازگاری با اهل سنت و مردم این مناطق را ندارد و در گذشته نیز نداشته است و اکنون نیز قصد دارند جمعیت غیر بومی را با بومی جایگزین و سرزمین مادری و سایر حقوق مردم را مصادره و پایمال کنند. این مقامات صداقتی در ذاتشان نیست و فقط با شعار درمانی و پوپولیسم، سعی بر خریدن زمان و به تعویق انداختن خواست مردم داشته اند تا طرحهای ایتعمارگرانه خویش را به انجام رسانند البته زمان این مخفی کاری و بازی دادن ها،بطور کامل به انتها رسیده و اکنون این مردم به جان آمده در وقت اضافی بسر میبرند.
همواره سیاست کلی مولانا و ما مردم تساهل و تعامل با برادران تشییع بوده و هست و خواهد بود.ولی دیگر میل ادامه سکوت و پیروی بی نتیجه از دستورات سران حاکمیت در قبال این نامردمی ها نداریم و چنانچه جناب مولانا به این پیروی مأیوسانه از تصمیمات ناعادلانه مقامات تن در دهد،اهل سنت با توسل جستن به انواع و اقسام مقاومت مدنی و تظاهرات صلح آمیز و افشاگری و پرده برداری از مظالم موجود همدلی و حمایت خود را بطور کامل از رژیم دریغ نموده و تبعیت از پادرمیانی و رهنمود علما، دیگر برایشان مقدور نخواهد بود.
ای کاش شخص شخیص مولانا برای احقاق حق،این مردم محجور و موقر بیشتر اصرار و پافشاری کند و بسادگی و سهولت تسلیم خواست مقام اداری یک استان نشود زیرا اگر به سفر خود در مسیر تعیین شده ادامه میداد هیچ اتفاقی نمی افتاد و هرگز آنان چنین جسارت و جراتی نداشتند که اسائه ادب کنند و در این بین آنان بودند که سر تسلیم در برابر خواست بحق مردم رمشک و مولانا فرود می آوردند.
نکته آخر با مقامات ارشد نظام؛
مگر برای شما جز منافع و مطامع شخصی، دوام و ثبات و امنیت حکومت و کشور چیز دیگری اهمیت دارد؟ با این بی ملاحظگی ها فقط شان و شخصیت حقوقی و مشروعیت نظام را پایین می آورید و همچون حرکت سراسری مردمی در طول یکماه گذشته مجبور به نظاره و تماشای فروپاشی حاکمیت از درون و ریزش از بین قشر حامی و مسئولان خواهید بود و کاری از دستتان بر نمیآید، پس بیش از این بر ما مردم دیکتاتور زده و بینوا فشار وارد نکنید زیرا هر چیز حدی دارد و این فشار مضاعف باعث تخلیه نیروی مردمی حبس شده در طی چهار دهه،در قبال مظالم گوناگون،خواهد بود و همین باعث جنبشی آزادی خواهانه میگردد و تمامیت نظام را در زیر چرخ انقلاب مردمی از بین خواهد برد.
به امید یافتن فردی عاقل و منطقی در بین علما و مسؤلین ارشد نظام، که پاسخگوی این مطالبات بحق باشد.
سهیل بلوچی