کمپین فعالین بلوچ/ عصر ديروز فرشيد ريگي (براهويي) در مقابل منزلش ترور و متاسفانه جانش را از دست داد. فرشيد از تجار خوشنام و عضو هيات مديره اتاق بازرگاني زاهدان بود. او شخصيتي آرام و بدون حاشيه داشت و قتل او به صرف عضويت در طايفه و به قصد انتقام گيري انجام شد. چند سال پيش نيز پدر همسر فرشيد در اقدامي مشابه ترور و به قتل رسيد.
با مرحوم فرشيد ريگي دوست صميمي نبودم اما به واسطه چند بار ترجمه مذاكرات ميهمانان خارجي با اعضاي اتاق بازرگاني كه فرشيد هم عضوش بود با او ملاقات و مراوده داشته ام.چند ماهي نيز او و پسرش در كلاسهاي آموزش زبان انگليسي كه براي اعضاي اتاق بازرگاني برگزار كرده بودم شركت داشتند.هم خودش و هم پسرش “كيهان” باهوش و با استعداد بودند. فرشيد در كنار تجارت، دانشجوي كارشناسي ارشد دانشگاه سيستان و بلوچستان نيز بود.شنيدن خبر قتل او از ديشب حالم را گرفته و در درون خود به جهالت و تعصبات قبيله اي خودمان افسوس ميخورم.تصوير پدر و پسري كه براي آينده اي روشن و حضور در جهان خارج در دو صندلي در كنار هم در كلاس زبان شركت و اشتباهات هم را اصلاح مي كردند مدام جلوي چشمم مي آيد.اكنون جامعه بي رحم و سلاح بدست ما فرشيد را از خانواده اش گرفته است، بي هيچ گناهي.تمام روياهاي آن پدر و پسر بر باد رفته. نه از آينده و حضور در جامعه تجاري جهاني براي فرشيد خبري هست،نه كيهان پسر كوچكش سايه مهرباني پدر را بالاي سر خود مي بيند.کیهان جان! من و ما شرمنده توایم که پدرت را از تو گرفتيم. بخاطر حماقتمان، بخاطر خلق و خوی وحشیگری و تعصبات طایفه گری و سبک زندگی هزار سال پیش مان. بخاطر ضعف ايمان و بي تفاوتي مان در قبال قتل انسانها و عدم تلاش براي جلوگيري از تكرار وقوع چنين فجايعي. ما را ببخش و كينه قتل پدرت را بر دل نگير. بگذار همان آيندگان نفرينمان كنند. طاقت نگاه كردن به چشمان منتظر بابايت را نداريم.
سيستان و بلوچستان دهه هاست از درگيري ها و قتل هاي طايفه اي رنج مي برد و كم كم ميتوان گفت اين پديده كه در كشور و حتي در دنيا منحصر بفرد است بايد بعنوان يك آسيب اجتماعي مهم مطرح شود.منحصر بفرد از اين لحاظ كه در اين گونه قتل ها براي انتقام گيري، نه قاتل يا حتي عضو خانواده او بلكه يكي از بهترين و ارزشمند ترين افراد طايفه مقابل به قتل مي رسد تا تلخي و سوز و ناراحتي بيشتري براي آن طايفه برجاي بگذارد. اما چه بايد كرد تا ديگر بار شاهد چنين وقايع شومي نباشيم.فجايعي كه هم باعث نابودي خانواده ها شده است و هم بدليل تبعات امنيتي اش اقتصاد، جذب سرمايه گذاري و تحصيل فرزندان اين سرزمين را فلج كرده و به استمرار فقر و بيكاري و عقب ماندگي در اين سامان دامن زده است :
1. ابتدا بايد براي كمرنگ نمودن نظام قبيله اي تلاش كرد.سيستم قبيله و طايفه متعلق به جوامع توسعه نيافته و عقب مانده است و در دنياي جديد جايگاهي ندارد. اكنون بدليل درهم تنيده شدن مناسبات اقتصادي، اجتماعي، سياسي و رسانه اي،كل جهان تبديل به يك دهكده شده وهمه انسانها متعلق به يك طايفه بزرگ بنام جامعه جهاني هستند و كوچك و شعبه شعبه كردن خود سودي ندارد حداقل ما را در پيگيري مطالباتمان ضعيف تر و غيرمتحد تر مي كند.در مرحله گذار از سنت به مدرنيته بايد از قبيله و طايفه و سردارو سر طايفه عبور و جامعه را يكپارچه كرد.نظام طايفه و قبيله ممكن است كاركردهاي مثبت زيادي داشته باشد اما ضررهاي آن همچون درگيري هاي طايفه اي، چشم هم چشمي ها و رقابت هاي بي جهت، ازدواج هاي فاميلي و مشكل دار، دور زدن قانون براي حل منازعات و ديگر آثار مخرب آن بيشتر است.بايد به طرفداران طايفه گري و سردار سازي هشدار داد كه با فربه كردن نظام طايفه گري و دادن اسلحه به سران طوايف و چريك هايشان امنيت بدست نمي آيد. اسلحه در رقابت هاي طايفه اي كاركردي ضد امنيتي و فخر فروشانه خواهد داشت تا كاركردي براي تامين امنيت.اسلحه و سردار طايفه زماني كاركرد داشت كه پليس و ارتش و نيروي امنيتي حضوري كمرنگ در منطقه داشتند و اختلافات محلي نه ازطريق دادگاههاي صالحه بلكه از سوي سران طوايف حل مي شد.
2. اگر اصرار بر بقاي سيستم طايفه گري داريم، بياييم كژكاركردهايش را اصلاح كنيم.اگر عضوي از طايفه ما مرتكب خطايي شد، از او حمايت نكنيم.اگر دزدي يا قتلي انجام داد به او پناه ندهيم.خود پيشقدم شويم و او را به پليس و دادگاه تحويل دهيم. كل طايفه و اعتبار آن نبايد هزينه خطاي افراد خطاكار طايفه را بدهد
3. كار فرهنگي بكنيم.در تريبون ها و مجالس،داشتن اسلحه، قتل و آدم كشي را تقبيح كنيم.خود و طايفه خود را برتر از ديگر طوايف ندانيم و فخر فروشي نكنيم.مثال بلوچي ” كلين بلوچ يكين لوگي پرزند انت گو همي يكين جامگ و شلوار” را هميشه آويزه گوش خود قرار دهيم. انسان باشيم و انسانيت را ترويج دهيم.
به نقل از کانال تلگرام نویسنده:
دكتر امان الله تمنده رو