از شما چه پنهان!

0
1096

محمد بلوچ‌زهی، بخشدار مرکزی نیکشهر

از شما چه پنهان سال‌هاست که مردمان سيستان و ‌بلوچستان اعتماد خود را به رسانه‌ها، چه رسانه ملي باشد و يا ديگر رسانه‌ها، از دست داده‌اند. دليل آن نيز اين است که ‎بلوچ‌ها و سيستاني‌ها متهم رديف اول سوءذهنيت‌هاي حاصله درباره ناامني رسانه‌ها و در وهله نخست، رسانه ملي مي‌دانند.

اواخر دهه شصت يا اوايل دهه هفتاد صداوسيما با ساخت فيلم‌ها و سريال‌هاي مختلف تلاش کرد هرآنچه که به خشونت و موادمخدر مرتبط است را با لباس بلوچ‌ها به نمايش بگذارد و به مردم سيستان و بلوچستان نسبت دهد. پس از آن بود که ساير رسانه‌ها نيز تلاش کردند با تداوم اين رويه اگر تصويري از مردمان اين استان ارائه مي‌کنند، محدود به حوادث باشد و ديگر هيچ. شليک يک دانش‌آموز به هم‌کلاسي خود در مسير بازگشت از مدرسه يک‌بار ديگر آن ذهنيت‌هاي تلخ را که وصله‌اي ناجور است بر فرهنگ و باورهاي مردمان اين خطه، به سمت خشونت‌زا بودن استان سيستان‌وبلوچستان و يا به عبارتي ديگر تگزاسي جلوه دادن اين خطه از کشور، سوق داد و مجالي فراهم آورد تا ديگر بار، بحث ناامني اين استان به کانون توجهات و بحث و تحليل‌هاي رسانه‌اي بازگردد.

براي آنکه اثبات کنم اين تصوير نادرست وصله‌اي‌ست ناجور به مردمان اين خطه است، بايد بگويم که در آموزه‌هاي فرهنگي و اجتماعي مردم بلوچ هيچ رد پايي از خشونت نيست؛ مصداقي بر مدعاي خويش مي‌آورم اين‌چنين ساده: هرگاه موريانه‌هاي گزنده و مهاجم به محل زيست و سکونت مردمان بلوچ هجوم بياورند، بلوچ‌ها هرگز آن‌ها را از پاي در نمي‌آورند بلکه با ترفندهاي مختلف تلاش مي‌کنند تا حشرات مزاحم را از خانه و يا محل زندگي خويش دور کنند. معمول است که از سرگين خشک گاو براي رهايي از شر موريانه‌هاي مهاجم گزنده بهره مي‌جويند و با قرار دادن فضولات در نزديکي لانه اين حشرات گزنده و مزاحم، آن‌ها را به مهاجرت وادار مي‌کنند.

حال وقتي در باور و فرهنگ مردم بلوچ خشونت چنين مذموم است و حتي براي موري پسنديده نيست، چطور ممکن است براي هم‌نوع خويش دريغ نکند اين باور را؟!

هدف از اين يادداشت تاکيد بر نفي خشونت در باور بلوچ‌ها است؛ مردمي که چنين پايبند به آسيب نرساندن به نه‌تنها موري بلکه به طبيعت، حيات وحش و منابع طبيعي خويش هستند، چطور ممکن است عامل خشونت باشند؟ و آن‌طور که به نادرستي در کنج اذهان هم‌وطنانمان شگل گرفته يا شکل داده‌اند، اسحله به دست بگيرند و براي از ميان برداشتن هم‌نوع خويش اقدام کنند.

در اين ميان اشتهاي فراوان رسانه‌ها در پرداختن به اخبار حوادث در سيستان و بلوچستان در مقايسه با ساير استان‌هاي کشور نيز قابل توجه است؛ تا جايي که در حادثه تاسف‌بار شليک دانش‌آموز دبيرستاني به هم‌کلاسي خويش، برخي از رسانه‌ها اين استان را هم‌رديف با تگزاس معرفي کردند؛البته رسانه‌هايي نيز بودند که نگاهي کاملاً واقع‌گرايانه و منطقي به اين اتفاق ناگوار و تاسف‌بار داشتند و تحليلي واقع‌بينانه از فضاي موجود در اين استان. اگر به چرايي اين اشتهاي کاذب رسانه‌اي در پرداختن به حوادث اين مرزي بپردازيم، درخواهيم يافت که نشناختن مردم اين استان و نداشتن تصور و تحليل درست از جو و فضاي استان، بر اين اشتهاي رسانه‌اي دامن‌ زده که همين عامل سبب شده تا انتشار پي در پي حوادث ريز و درشت، اذهان عمومي کشور را به ناامن و خشونت‌آميز بودن اين منطقه سوق دهد. درست است که ما در استاني زيست مي‌کنيم وسيع، مرزي، محروم و پراکنده که همين‌ عوامل ازجمله فقر و ‌محروميت، مزيد بر علت اندک ناامني شده، اما بايد به اين مهم نيز دقت داشت که بر اساس آمارهاي رسمي، امن‌ترين استان کشور، سيستان و بلوچستان است.

همان‌طور که در اين استانِ 2 ميليون و 775 هزار نفري، هرازگاهي حادثه‌اي اتفاق مي‌افتد، در پايتخت و يا استان‌هاي کم‌جمعيت‌تر نيز روزانه شاهد اتفاقات و حوادثي فاجعه‌بار از قبيل تجاوز به کودکان، قتل والدين و خودکشي‌هاي غيرمعمول هستيم. بنابراين، لطفاً در پرداختن به مسائل سيستان و بلوچستان منصف باشيم. از شما چه پنهان ديگر اعتماد مردم نسبت به رسانه‌ها با تداوم اين رويه سلب شده است! [dropcap][/dropcap]