متأسفانه در جامعههاي مختلف زن مورد ظلم و ستم کانالهاي زيادي قرار گرفته است؛
پدر ومادر، خانواده، جامعه، دوستان، حسودان، رقيبان، فرهنگهاي بيگانه، عادات و رسوم پوسيده، آناني که حق او را پايمال ميکنند، آناني که به او حقوقي را که از او نيست واگذار ميکنند، و خود زن از جمله کانالهاي ستم رساني به او ميتوانند باشند.
و تنها پناهگاه، و يگانه راه نجات براي او چنگ زدن به قرآن کريم است. قرآني که تمامي حقوق او را برايش تأمين نموده است.
« فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ…»
{ پس پروردگارشان دعاي ايشان را پذيرفت و پاسخشان داد كه من عمل هيچ كسي از شما را كه به كار پرداخته باشد – خواه زن باشد يا مرد – ضائع نخواهم كرد . پارهاي از شما از پاره ديگر هستيد ( و همگي همنوع و همجنس ميباشيد ) }.
قرآني که او را هم شانهي مرد در رسيدن به سعادت و خوشبختي قرار داده:
« مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ »
{ هركس چه زن و چه مرد كار شايسته انجام دهد و مؤمن باشد ، بدو ( در اين دنيا ) زندگي پاكيزه و خوشايندي ميبخشيم و ( در آن دنيا ) پاداش ( كارهاي خوب و متوسّط و عالي ) آنان را بر طبق بهترين كارهايشان خواهيم داد}.
اسلام به جهان آموخت که زن نيمي از جامعهي بشري است، و بايد مورد احترام و تقدير شايسته قرار گرفته به او بها داده شود.
کوغوستاف لوبون از انديشمندان جهان غرب ميگويد:” اروپا از مسلمانان احترام بزن را آموخت. بر عکس آنچه بر زبان مردم رائج است اسلام ـ نه مسيحيت و اروپا ـ زن را از منجلاب پستي و حقارت رهانيد. مسيحيان در قرنهاي وسطي هيچ ارزشي براي زن قائل نبودند. و در زمان سلطهي زمينداران بر اروپا مسيحيان با زنان برخورد بسيار تند و خشني داشتند. تا اينکه از مسلمانان احترام به زن را آموختند.
زني که خودش را در بازار کار با شغلي که با فطرت و خلقت او مناسب نيست عرضه ميکند، در حقيقت از عرش احترام زنانگي خود را به فرش خاکي و خاردار خيابان انداخته، و اينجاست که چون کالايي تجارتي براي تبليغات بازرگاني از او سوء استفاده ابزاري ميشود. و در بين مردان طعمه طعن و لعن و خوشگذراني گرگان ميگردد، و بارها مورد تجاوز و فروش قرار ميگيرد.
و اين زني که بنام تمدن و فرهنگ و زندگي شهري و مرفه از بلنداي حجاب و عفت خويش بزير ميآيد، در حقيقت به جامعه ميگويد: من شايسته اين مکانت و شخصيت والا نيستم، من يک کنيزکي قابل خريد و فروش هستم!
در زماني که بردهداري در دنيا رائج بود فرق زنان محترم و خانواده و آزاده با کنيزکاني که چون کالا خريد و فروش ميشدند در لباسشان بود. زن آزاده و محترم هميشه در حجاب و پرده بود و زن کنيز حق نداشت چادر و حجاب بپوشد، تا نشايد با آزادگان اشتباه گرفته شود و از مکانت اجتماعي آنان بهرهند گردد!
و زني که با سرپيچي از فرامين الهي خودش را از خدايش دور ميکند، و با ارتکاب گناهان قلبش را سياه، از سعادت و آرامش بندگي خداوند به درهي هولناک مشقت و بدبختي شهوت و هوي و هوس پرستي پرت ميشود.
اين زنان در واقع خود را زنده بگور کردهاند، براي آنان زنهاي بردهي هوي و هوس از رقاصان و بازيگران فيلمها گرفته تا زنهاي هرزهي تبليغات بازرگاني الگو و اسوهاند!
و کساني که حق را در پيش زنان باطل جلوه ميدهند، و زيبايي را زشتي مينامند، و زشتيها را کمال حسن، و عفت و حياء را تخلف و تندروي و افراطگري ميدانند، و برهنگي و آميزش با جامعه مردان را فرهنگ و پيشرفت و تمدن، در واقع سنگ قبر زن را ميتراشند.
وکساني که به زن وسوسه ميکنند، و او را بنام “روي پاي خود ايستادن” و محتاج کسي نبودن، به بازارهايي که شايسته او نيست ميکشند تا از زير بار (!) مسئوليت پدر نجات پيدا کند، يا به گفتهي آنها از منت شوهر، و يا برادر و خانواده رهايي يابد (!)، در حقيقت او را بسوي پرتگاه بدبختي و شقاوت ميکشند.
جامعه شناسان غرب آرزو دارند بتوانند بار دگر در جهان غرب شاهد نظام خانوادگي مسلمانان باشند. جاک ريلر جامعه شناس مشهور اروپا ميگويد: جايگاه واقعي زن خانه است، و مسئوليت اصلي او تربيت فرزندان.