گرامیداشت هفته نیروی انتظامی با دستگیری های سرگرم کننده مردم مظلوم بلوچ جشن گرفته میشود.
با نگاه اول،اینجا برمه میانمار است اما…نه! اگر کمی چشمان را دقت گونه زوم نماییم خواهیم دید اینجا زاهدانی هستند در میان مارها… چهارشنبه17مهرماه ساعت9/5صبح تقاطع شریعتی و زاهدان،آنجا که فقرای شهرم زیر بار فشارهای شدید معیشتی و اقتصادی به ناچار وسایل زندگی شان ازجمله:تلویزیون،قالیچه،اتو، سماور، چرخ گوشت، گوشی همراه و… را جهت فروش عرضه میکندد تا شاید با فروش بسیار ارزان آن بتوانند در آستانه عید قربان، عیدی که همه به خرید زینت و لباس و کفش های گرانقیمت می پردازند بتوانند شبی را با شکمی تقریبا نصفه سیر با فرزندان شان سپری نمایند. اما به یکباره آنچه فقط در یک روز “من” دیدم 4-5 خودروی تویوتا نیروی انتظامی صدای توقف شان نظرم را به خود جلب کرد که چگونه این مردم فقیر بلوچ هراسناک و هولناک پا برجای گذاشتن وسایلی که برای فروش آورده بودند به این سو و آن سو می دوند و فرار می کنند، افراد پلیس نیز با اسلحه و باطوم به دنبالشان می دوند و در یک حین حدود15تا 20 نفر را دستگیر می کنند و بسوی خودروهای شان جهت اعزام به بازداشتگاهها می برند حالتی که صحنه مستندهای چرخه طبیعت شبکه4 سیما را در ذهن آدمی تداعی می نمود که خرگوش های بیچاره از چنگال شغالها ترسان و لرزان به این سو و آن سو می دوند.اما در این صحنه وضعیت رقت انگیزتر بود، دیدم که چگونه این نوجوان و پیرمردها التماس گونه می پرسند:مگر جرم ما چیست؟! و پیرمردی را دیدم که با چشمانی اشک آلود التماس میکند: تو را خدا رهایم کن، بگذار بروم.
کمی آنسوتر فضای شهر آکنده از پلاکاردهایی است که با امضای به اصطلاح معتمدین،علما، صاحبان اصناف و شرکت ها و اقوام بسیجی از عملکرد نیروی انتظامی با جملاتی بدور از بینش و بعضا چاپلوس مآبانه تقدیر و تشکر می نمایند.
با دیدن این پلاکاردهای نصب شده بر داربست ها در میابم که هفته نیروی انتظامی است و پلیس زحمتکش! نیز برای رفع خستگی با ازار و اذیت “صرفا” مردم بی دفاع و بی خطر بلوچ این روزشان را جشن میگیرند و مردمم را اینگونه با باد تمسخر میگیرند.
نویسنده: ابراهیم حنفی
