بلوچستان و رسانه (بخش اول)

0
466

  انقلاب سال ۵۷ایران نوید آزادی و کسب حقوق حقه اقوام و مذاهب موجود در ایران را میداد ، در عمل به سنتهای قومی و فرامین مذهبی و استفاده آزادانه از رسانه های گوناگون برای فعالیتهای قومی و مذهبی،همواره در پیامهای آیت الله خمینی به رهبر وقت بلوچستان مولانا عبدالعزیز -که دارای احترام قومی و مذهبی فراوانی در بلوچستان بود-  نویدهایی از فتح قله هایی که مردم فقط به عنوان آرزو در اندیشه هایشان به آنها فکر میکردند می داد،

متن اکثریت این پیامها نامه ها و شرح دیدارها میان این دو رهبر، احترام به حقوق اهل سنت و حقوق مردم بلوچستان ایجاد تحولات نوین در پرتوی تعالیم اسلام بوده است و از رهبری وقت بلوچستان میخواهد با حرکت انقلاب در مقابله با حکومت شاهنشاهی حمایت و در این حرکتها حضور داشته باشند، رهبری وقت بلوچستان که دارای احترام مذهبی فراوانی میان امت اهل سنت ایران بوده از مردم میخواهد تا به خواسته ها پاسخ مثبت دهند و در انقلاب نقش داشته باشند و مردم نیز از فرمان رهبر خویش مولانا عبدالعزیز عدول نکرده و به یاری انقلاب میشتابند.  اما متاسفانه به یکباره ورق برگشت، تمام سخنها و قولهای گذشته در هاله ای از ابهام فرو رفت، قومیتها و مذاهب تحت فشار شدید حکومت قرار میگیرند، رهبران مذهبی و قومی دستگیر و اعدام می شوند و بخشی دیگر برای حفظ جان خویش مجبور به هجرت میشوند، مساجد و اماکن مذهبی تخریب میشوند. فعالیتهای قومی خاموش و ریشه کن میشوند

 در ایران تمامی رسانه های دیداری و شنیداری در مالکیت کامل حکومت می باشند، و هیچگونه رسانه خصوصی حق عرض اندام در ایران را ندارد و فقط بخشی از رسانه های نوشتاری به اقشار مختلف تعلق دارند که باز هم این رسانه های نوشتاری متعلق به افراد وابسته به حکومت بوده و یا زیر نظر ممیزی حکومتی آنچه را که حکومت میخواهد باید بنویسند،حتی اگر دروغ و یا کذب بودن آن خبر بارها در خود رسانه های دولتی بیان شده باشد، اما چون حکومت میخواهد باید همان مطلب کذب را پوشش دهند.  با توجه به این گفته ها که حقایق غیر قابل انکاری میباشند،میخواهیم به بخشی کوچک از وضعیت بلوچستان در رسانه های جمهوری اسلامی بپردازیم ، گرچه شما خوانندگان عزیز به خوبی می دانید مردم بلوچستان از داشتن رسانه ای در تمامی حوزه های دیداری و نوشتاری و شنیداری کاملا محروم و ممنوع میباشند، شبکه تلویزیونی و رادیویی استان با توجه به اینکه بیش از ۸۰ درصد مردم استان بلوچ و ۹۹ درصد مردمی که در منطقه بلوچستان زندگی میکنند نیز بلوچ و به زبان بلوچی تکلم و مراوده دارند و همچنین بیش از ۹۰درصد مردم استان نیز تعلق خاطر شدید به مذهب اهل سنت و جماعت دارند ، با این حال و توصیف میزان پوشش و پخش برنامه های شبکه تلویزیونی استان به زبان بلوچی در تمامی بخشها و برنامه ها و اخبار صفر است و در حوزه برنامه های مذهبی میزان پخش و برنامه های اختصاصی به مذهب اهل سنت همانگونه که ذکر کردم ۹۰ در صداستان را در بر میگرد نیز صفر است. و در بخش برنامه های شبکه رادیویی استان میزان پخش برنامه به زبان و فرهنگ بلوچی روزانه حدود ۱ساعت می باشد که باز هم این یک ساعت بخش عمده آن به فعالیتهای مذهبی برادران اهل تشیع و توصیفهای حکومتی اختصاص دارد،و به نحوه باید بگویم که شبکه رادیویی استان درحال تخریب جدی زبان و ادبیات بلوچی میباشد. و در بخش برنامه های مذهبی شبکه رادیویی استان میزان پخش برنامه های ویژه اهل سنت صفر است.

با توجه به اکثریت مذهبی اهل سنت متاسفانه حتی از پخش اذان اهل سنت نیز خود داری می کنند، و حتی برنامه ها و مراسمات اهل سنت نیز پوشش داده نمی شود. آن بخش را که مرتبط با مردم بلوچ و مذهب اهل سنت می باشد را با سیاه نمایی کامل با زبان فارسی ارائه میکنند، تا اذهان مردم غیر بلوچ و غیر اهل سنت را که میهمان و ساکن در استان می باشند را مکدر و ناخشنود نمایند.

در بخش رسانه های نوشتاری و روزنامه های داخل استان نیز به همینگونه اما فجیع تر و بحرانی تر از دو بحث دیگر می باشد. متاسفانه مردم بلوچ حق مالکیت و انتشار هیچگونه روزنامه و یا مجله به صورت ماهنامه و … را ندارند و در حوزه مذهبی نیز فقط یک دهم درصد یعنی ده برابر کمتر از یک درصد از رسانه های نوشتاری به اهل سنت اختصاص دارد ولی با ممیزی خشن و مغرضانه. آنچه در دست مردم بلوچ است برخی فعالیتها و وبلاگهای خبری است تا بدین وسیله صدای خویش و دردی را که سالهاست ناخواسته و به ناروا به آن گرفتار شده اند را برای جهانیان فریاد بزنند، علیرغم تمامی تهدیدات، فیلتر شدنها و دستگیری وبلاگ نویسان جوان بلوچ. اگر تاکنون تحولات بلوچستان را در رسانه های ملی ایران دنبال کرده اید، شاهد چه بوده اید؟ آیا وصفی از زیبایی ها ، وصفی از فرصتهای مناسب سرمایه گذاری در این بخش از ایران و وصف فقر، ناداری و یا وصف مرگ تحدید و تخریب. ” ادامه دارد.

مبین الدین میربلوچی