4 ﺍﺑﺎﻥ ﻣﺎﻩ 92 ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺳﺖ با رویدادی تلخ در اذهان مردم بلوچستان،جان باختن ۴نوجوان،جان باختن ۴ نوجوان در خوابگاه دبیرستان دانشگاه چابهار،نوجوانانی که با هزار آرزو و صداها مشکل و سختی وارد دبیرستان دانشگاه شده اند تا بدین طریق آرزوهای خویش را جامه عمل بپوشانند
و نیروی توانمند در منطقه شهر و روستای خویش باشند،اما سهل انگاری مشهود مسولین امر آنان را به عمق حادثه ای اسفناک کشانید که در نهایت مرگی جانکاه نصیب این نوجوانان مظلوم بلوچ کرد.
(ﺑﺮﻫﺎﻥﺍﻟﺪﯾﻦ ﺑﻠﯿﺪﻩ ، ﻓﺮﺷﯿﺪ ﺩﺭﺯﺍﺩﻩ ، ﻗﺎﺳﻢ ﺣﯿﺮﺗﯽ ﻭ ﻗﻨﺒﺮ ﻗﺮﯾﺐ) چهار نوجوان مظلوم که قربانی این حادثه اسفناک بوده اند،دلیل این حادثه وقوع آتش سوزی در خوابگاه دبیرستان دانشگاه بوده است،در سحرگاه 4 ابان ماه 90 بر اثر وقوع آتش سوزی در خوابگاه دبیرستان دانشگاه چابهار،دو نوجوان به نامهای ﻗﺎﺳﻢ ﺣﯿﺮﺗﯽ ﻭ ﻗﻨﺒﺮ ﻗﺮﯾﺐ بر اثر دود حاصله از آتش سوزی و کمبود هوا دچار خفگی شده و در دم جانباختن،و دو نوجوان دیگر به بیمارستان چابهار انتقال یافتند،اما سهل انگاری و بی خیالی این مسولین تا بدان جا پیشرفت که به جای انتقال این نوجوانان نخبه به وسیله هواپیما به تهران برای ادامه درمان،به وسیله آمبولانسی به زاهدان اعزام شدند که حتی کپسول اکسیژن که ضروری ترین وسیله است در آن وجود نداشت،در بیمارستان زاهدان به دلیل ایزوله نبودن و ضعف شدید بخش سوختگی بیمارستان عملا کار خاص و درمانی بر روی این نوجوانان صورت نگرفت،با پیگیری مکرر خانواده این دو نوجوانان همواره حق را آنان میدهند و میگویند هواپیمای بیمارستانی قرار است آنها را به تهران انتقال دهد اما هرگز چنین نمشود و دو نوجوان به وسیله پرواز عمومی به یکی از بیمارستانهای تهران انتقال پیدا میکنند،اما پس از ده روز فرشید بر اثر شدت جراهات و عفونت شدید محل سوختگی دارفانی را وداع میگوید،اما برهان الدین گرچه به ظاهر حالش در حال بهبود بوده است اما به دلیل سوختگی شدید پاهایش و به دلیل احمال کاری در دو بیمارستان چابهار و زاهدان مدتی بعد به دیار باقی رهسپار میشود،درگشت جانگداز این نوجوانان بار دیگر زنگ خطر ضعف شدید مدیریت،و نبود امکانات اولیه درمانی در بلوچستان را به صدا در آورد. یکی از بستگان برهان الدین یکی از نوجوانان در گذشته در این رویداد تلخ در گفتگو با کمپین گله های بسیاری از مسولین داشت و میگفت گرچه میدانم بازگو کردن این حادثه دردی را درمان و فرزندانمان را زنده نمیکند،اما میخواهیم دیگر بار همچین رویدادهای تلخی تکرار نشود و خانواده ای در سوگ از دست دادن فرزند ماتم بار نکند. بارها نزد مسولین مختلف برای انتقال درمان این نوجوانان رفته ایم اما بجز چند جلسه خشک و خالی چیزی دیگر نصیبمان نشده است،مسولین امر فقط دلداریمان میدادند اما دریغ از حمایت و رسیدگی مناسب به این نوجوانان،اگر این نوجوانان از فرزندان خود این مسولین بودند آیا پاسخ و رفتارشان همینگونه بود آیا فقط به دلداریهای که میشنیدند اکتفا میکردند؟
کمپین فعالین بلوچ این رویداد تلخ را به خانواده و مردم بلوچستان تسلیت گفته و آرزومندیم تا هرگز شاهد این چنین رویداد های تلخی در بلوچستان نباشیم.