عبداللطيف نارويي- ندای اسلام
امروزه با توجه به تنوع و گوناگوني ارتباطات و دانشها و تأثير روزافزون رسانههاي مختلف و شبكههاي اجتماعي، جوامع بشري دچار بحرانهاي فكري، فرهنگي، روحي و رواني فراواني شده و انسانها با پريشانيها و ناهنجاريهاي گوناگوني دست و پنجه نرم ميكنند و در اين ميان تنها كساني ميتوانند با آسايش و اطمينانخاطر زندگي كنند كه به ريسمان محكم الهي چنگ زده، با عقيدهاي مستحكم به خدا و رسول و روز جزا در مسير زندگي حركت كنند.
ازآنجاييكه اسلام ديني فراگير و جهانشمول است به درست بودن عقيده و اصلاح آن توجه و بر اين مهم بسيار تأكيد كرده است. كسانيكه با قرآن و مفاهيم جاويدان و سعادتبخش آن آشنايي دارند، به اين امر اذعان دارند كه بخش اعظم قرآن به اصلاح عقيده پرداخته و بيشتر آيات قرآني در همين زمينه نازل شده است. عقيدة درست، بنياد و اساس دين اسلام است و جامعة اسلامي بر عقيدة درست ميتواند استوار بماند.
وابسته بودن مقبوليت اعمـال به عقيـدة درست
سعادت انسان در اين دنيا در گرو اتباع احكام خداوندي است و احكام خداوندي دو گونهاند: عقايد و اعمال، كه اهميت عقايد بسيار بيشتر از اعمال است و مقبوليت اعمال صالح وابسته به عقيدة صحيح و درست است و عقيده اصل است و اعمال، فرع آن بهشمار ميروند؛ بههمينعلت امام ابوحنيفه رحمهالله عقيده را فقه اكبر ناميده است. بدون عقيده، جسم اعمال بيروح خواهد بود و نكتة مهمتر اينكه كوتاهي در اعمال با عفو و گذشت خداوند متعال قابل جبران است، اما كوتاهي در عقيده قابل جبران نيست.
اگر دقت كنيم هدف آفرينش انسان نيز معرفت و عبادت خداوند عزوجل است و رسيدن به معرفت تنها در پناه عقيدة صحيح و باور درست امكانپذير است، و همة اعمال انسان نيز آنگاه اعتبار مييابند كه عقيدة او درست باشد؛ زيرا خداوند عزوجل ميفرمايد: فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ؛ هر كس كه از كارهاى شايسته انجام دهد درحالىكه مؤمن باشد، از كوشش او ناسپاسى نخواهد شد و ما [نيكيهايش را] براى او مىنويسيم.(انبيا:94)
اگر عقيدة كسي درست نباشد اعمالش بيارزش خواهد بود، گرچه در انجام اعمال تلاش و مجاهدتهاي فراوان و طاقتفرسايي داشته باشد؛ بنابرين در دين اسلام، نخستين حكم، اقرار به وحدانيت خداوند و رسالت پيامبر صلّياللهعليهوسلّم است و ايمان هر فردي آنگاه پذيرفته ميشود كه با دل و زبان به كلمة لاإلهإلاالله اقرار نمايد.
اين كلمه روح اسلام است. در حديث آمده است كه پيامبر صلّياللهعليهوسلّم فرمود: ايمانهايتان را تازه كنيد. پرسيدند: چگونه؟ فرمود: لاإلهإلاالله را به كثرت بخوانيد.(مسنداحمد)
اصحاب كرام رضواناللهعليهماجمعين با توجه به جايگاه عقيده بود كه گاهي اين سرود زيبا را با همديگر زمزمه و تكرار ميكردند: «اللهم لو لا أنت ما اهتدينا/ ولا تصدقنا ولا صلّينا/ فأنزلن سكينة علينا/ و نحن عن فضلك ما استغنينا»؛ پروردگارا! اگر توفيق تو نبود ما به هدايت نميرسيديم و صدقه نميداديم و نماز نميخوانديم. پس بر ما سكون و آرامش نازل فرما و ما بينياز از فضل و احسان تو نيستيم.
دعوت پيامبران به اصلاح عقيده
نه تنها پيامبر گرامي اسلام صلّياللهعليهوسلّم بلكه تمامي انبيا و رسولان گذشته نخستين و مهمترين دستور كارشان دعوت به اصلاح عقيده بوده است؛ چنانكه خداوند عزوجل فرموده است: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ»؛ و هيچ رسولى را پيش از تو نفرستاديم مگر آنكه به او وحى مىكرديم كه معبود [راستينى] جز من نيست، پس مرا بپرستيد.(انبيا:25) امام سيد ابوالحسن ندوي در اينباره مينويسد: پيامبران الهي از عهد آدم تا خاتمالرسل عليهمالصلوةوالسلام با اينكه فروعات دينشان مختلف بوده اما همگي حامل يك پيام بودهاند و همگي بهسوي عقيدة درست فراميخواندهاند. پيامبران چون خود را مبعوث احساس ميكردند و براي ثمربخشيدن به رسالت خويش ترديدي نداشتند، با قاطعيت تمام پيام خويش را تبليغ و از آن دفاع ميكردند.
آنان با هيچ تطميعي حاضر نبودند كه از عقيدة خود صرفنظر كنند و اعتقاد داشتند كه هر فردي هر چند حامل صفات نيك و درست و هر قدر داراي يك زندگي اخلاقي باشد و به هر ميزان در تأسيس يك حكومت يا ايجاد يك انقلاب، موفق باشد، معالوصف اگر عمل او بدون عقيدة درست باشد، هيچگونه ارزشي ندارد؛ بنابرين تا زمانيكه تمام كوششها بر اساس عقيدهاي كه پيامبران آوردهاند و بهسوي آن دعوت نمودهاند، پايهگذاري نشده باشد، فاقد هرگونه اعتبار است.(ندوی،آيين زندگي:22)
بههمينعلت حضرت ابراهيم عليهالسلام و حضرت يعقوب عليهالسلام در انديشة درستي عقيدة فرزندان و نسل بعد از خود هستند و در اين زمينه آنان را به يكتاپرستي و اصلاح عقيده توصيه ميكنند؛ چنانكه در قرآن كريم آمده است: «وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»؛ و ابراهيم فرزندانش را به آن (فرمانپذيرى پروردگار) سفارش كرد. همچنين يعقوب [نيز فرزندانش را به آن سفارش كرد]: اى فرزندان من، خداوند اين دين را برايتان برگزيده است. پس جز در مسلمانى نميريد.آيا هنگامى كه مرگ يعقوب فرارسيد، حاضر بوديد؟ آنگاه كه به فرزندانش گفت: پس از من چه مىپرستيد؟ گفتند: معبود تو و معبود پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحاق، آن معبود يگانه را مىپرستيم و ما فرمانبردار او هستيم.(بقره:132ـ133)
همه پيامبران الهي در راستاي اصلاح عقيدة انسانها صبورانه تلاش كردهاند، بهويژه حضرت ابراهيم عليهالسلام كه با شيوههاي گوناگون و با حكمتهاي عملي به اصلاح عقيدة قوم خود پرداخت و آنان را از عواقب بد عقايد نادرستشان آگاه كرد.
آرامش در پرتو عقيدة صحيح
انسانهايي كه در اين جهان داراي باور و عقيدهاي مستحكم و نيرومند هستند و با عقيده زندگي ميكنند، در واقع پناهگاهي استوار در برابر مشكلات و پريشانيهاي روحي و رواني دارند و با روآوردن به اين تكيهگاه، بند غم و اندوه از دل بر ميگشايند و همواره ميتوانند در فراز و فرود دنيا با آرامش و اطمينان زندگي كنند.
عقيدة درست، انسان را با جهاني ديگر پيوند و بهسوي بلنداي خوشبختي و سعادت سوق ميدهد و به او كرامت ميبخشد، و اگر از اين سرماية ارزشمند محروم باشد، زندگياش در گمراهي و حيراني به پايان ميرسد. خداوند عزوجل فرموده است: «وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَهُمْ»؛ بىگمان خداوند آنان را كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند به باغهايى درمىآورد كه از فرودستِ آن جويباران روان است. و كافران [در دنيا] بهرهمند مىشوند و مىخورند چنانكه چارپايان مىخورند و آتش [دوزخ] جايگاه آنان است.(محمّد:12) چنين انساني در زمين با كردار خويش راه فساد را در پيش خواهد گرفت و كردار ناشايستي خواهد داشت؛ زيرا او كردارهاي نيك را نميداند و از كردارهاي بد آگاهي ندارد و نميداند چه چيزي پروردگار و مالكش را راضي و چه چيزي آفريننده و مالكش را خشمگين ميگرداند.
انساني كه معتقد به خدا و رسول و جهان آخرت است با عزت و وارستگي و پاكي زندگي ميكند و از آلودگيهاي زندگي مادي و خصلتهاي نازيبا دوري ميكند. امام ندوي دربارة كسي كه معتقد به آخرت است مينويسد: چنين شخصي به حكومت و سلطنت ظاهري دنيا مطمئن و قانع نخواهد بود، او ميداند كه عزت واقعي، عزت آخرت است و حكومت اصلي حكومت بندگي خالص خداوند است. كسي كه معتقد به آخرت است نسبت به رسوايي دنيا از رسوايي آخرت و ميدان حشر بيشتر ميترسد و از تصور آن لرزه بر اندام ميگردد.
در نتيجه در برابر عذاب ابدي آخرت و رسوايي و ذلت ميدان حشر، مشكلات سخت دنيا و بدناميها را ترجيح ميدهد. از ديگر نتايج عقيدة آخرت اين است كه انسان در حالت نهان و آشكار بهطور برابر قانونمند، محتاط و خداپرست باقي ميماند و جايي كه هيچ مراقب و پليس و نگهباني نيست و كسي او را نميبيند، در آنجا نيز هيچ عملي بر خلاف اخلاق و ديانت انجام نميدهد.(ندوی، دعوت و فکر کی اهم پهلو: 349)
اصحاب كرام رضياللهعنهم قبل از اينكه به دين اسلام روي آورند، داراي مشكلات فراواني در زندگي فردي و اجتماعي خود بودند و كشمكشهاي بيشمار، زندگيشان را تيره و تار كرده و آرامش را از آنان سلب كرده بود، اما هنگامي كه در دايرة اسلام داخل شده به مباني اسلام پايبند شدند، نه تنها خود سعادتمند و خوشبخت شدند بلكه در آرزوي سعادت جهانيان بهسر بردند و به اصلاح جهان چشم دوختند و رهبران اصلاحگر و منجيان بشريت قرار گرفتند.
عقيده، راز ماندگاري و سعـادت مسلمـانـان
دين اسلام در بين انسان و عقيده پيوندي مستحكم برقرار ميكند، چنان پيوند نيرومندي كه هيچگاه از او جدا نميشود و دائماً او را سرزندگي و اميد ميبخشد. عقيده به انسان مسلمان چنان توان و قدرتي ميبخشد كه ميتواند در برابر مظاهر فريبندة دنيا و قدرتهاي پوشالي ايستادگي كند و به هيچ قيمتي از اهدافش عقبنشيني نكند.
در واقع رمز سعادت و پيروزي مسلمانان در گذشته همين عقيده و باور خللناپذيرشان بوده است و با اين عقيده بود كه توانستند در مدت كوتاهي دنيا را تحت تأثير و سيطرة خود درآورند.
عقيده ميتواند انسانهاي ناتوان و بياراده را نيرو و اراده بخشد، انسانهاي نوميد را بهسوي اميد سوق دهد، حيراني و سرگرداني را از انسانها دور كند و گمراهان را بهسوي روشنايي هدايت و رهنمون گردد.
دكتر محمّدامين شحاده مينويسد: برنامة عقيدتي موقعيت و رسالت انسان را در زندگي و در جهان بهروشني ترسيم ميكند. و نيروي عقيده همراه با مفاهيم و ارزشهايي كه دارد چنان انگيزانندهاي نيرومند است كه جانهاي خاموش و مرده را بيدار، دلهاي خشكيده را زنده و ارادههاي سست را شعلهور ميكند، شخصيت انسان را ميسازد و در انديشه، احساس و رفتارش تغيير ايجاد ميكند. عقيدة اسلامي انقلاب و تحوّلي بيبديل در گروه صحابه ايجاد كرد و امروزه نيز ميتواند چنين تحوّلي بهوجود آورد. بدون احياي عقيدة اسلامي در مسلمانان بيداري آنان از خواب غفلت امكانپذير نيست.(محمّدامين شحاده، ادارة الوقت بينالتراثوالمعاصرة:226)
آري، با سلاح عقيده بود كه مسلمانان توانستند بر دشمنان دروني و بيروني فائق آيند و با زدودن غبار نوميدي و شك و ترديد از صفحة دلشان پيام اسلام را به جهانيان برسانند و در عرصههاي مختلف پيروزمندانه پيشروي كنند.
محموت شيت خطاب مينويسد: من فرماندهاني را كه در دوران فتوحات اسلامي (11هـ ـ 94هـ) فتوحات بزرگي را در شرق و غرب براي مسلمانان رقم زدند بر شمردم، تعدادشان به 256 نفر رسيد كه از اين تعداد 216 نفر از صحابه و چهل نفر از تابعين بودهاند. اينان فاتحان عراق، فارس، الجزيره، شام، مصر، مغرب، اندلس و غيره بودهاند كه همةشان بهترين اسوه و الگوي ديانت و عمل بودهاند.(همان:119)
به يقين در عصر حاضر نيز افرادي ميتوانند خدمات شايستهاي در راه دين داشته باشند كه داراي ايمان و يقين مستحكم و عقيدهاي تزلزل ناپذير باشند و با انگيزة خداطلبي و دينمحوري به اسلام خدمت كنند. انسانهاي بيعقيده و بياراده و دونهمت هرگز نميتوانند در اين مسير گام نهند؛ زيرا عقيده است كه گامها را استوار و ارادهها را برقرار و مستحكم ميگرداند. تاريخ ملتها گواهي ميدهد كه لشكرها بر اثر ضعف عقيده دچار شكست ميگردند نه بر اثر قلت ابزار و اسباب مادي.
ضرورت پرداختن به عقيده
با توجه به اينكه عقيده اساسيترين ركن و پاية دين اسلام است از همان بامداد درخشش نور اسلام كساني كه توان ديدن اين نور سعادتبخش را نداشتند، در صدد مقابله با آن برآمدند و عقيدة اسلامي را نشانه گرفتند. از همان آغاز، يهود و نصارا با شبههپراكني و ايجاد شكوك و شبهات در باورهاي مسلمانان كار خود را آغاز كرده راه منحرف كردن مسلمانان را در پيش گرفتند؛ اما هرگز نتوانستند كاري از پيش ببرند و به مراد خود برسند، چون گاهي با نزول آيههاي قرآني و گاهي از زبان حضرت رسول صلّياللهعليهوسلّم پاسخ خودشان را ميگرفتند. مسلمانان صدر اسلام نيز چنان عقيده و باور مستحكمي نسبت به دين داشتند كه چنين بادهايي نميتوانست آنان را تكان دهد.
باز در دوران بعدي كه باد فلسفة يونان در سرزمينهاي اسلامي وزيدن گرفت و اين دانش از راه ترجمه در ميان مسلمانان گسترش يافت، بسياري از كژروان با دلايل عقلي و منطقي بر عقيدة اسلامي تاختند و شبهاتي بر بعضي از اصول دين وارد كردند. اما علماي امت اسلامي بهدرستي از عهدة دفاع از اسلام و مباني ارزشمند آن برآمدند و با دلايل قوي و مستحكمي به ميدان آمدند؛ علماي بزرگ و صاحب نامي همچون ابوالحسن اشعري، ابومنصور ماتريدي، فخرالدين رازي و… با كارنامههاي درخشان و آثار مكتوبشان قابل ذكرند.
گروههايي از بطن جوامع اسلامي نيز سر برآوردند كه در زمينة عقيده دچار شك و ترديد شدند و ديگران را نيز بهسوي فهم و برداشت خود دعوت كردند، اما علماي اسلام غبار شك و ترديد نسبت به اصول دين و عقيدة درست اسلامي را از چهرة دين زدودند و در اين زمينه تلاشهاي ارزشمندي داشتند.
از دير باز است كه از سوي غربيها و به ويژه خاورشناسان هجمههاي پيدرپي و گستردهاي عليه ارزشهاي اسلام و بهويژه عقيدة اسلامي آغاز شده است و آنان تحت عنوان تحقيقات بهظاهر علمي و بيطرفانه به مباني دين و عقايد اسلامي حمله ميكنند و كتابها و نوشتهها و ديدگاههايشان در بسياري از دانشگاههاي غربي و شرقي خوانده و ارزيابي ميشود و چهبسا دانشجويان مسلماني كه در چنين دانشگاههايي تحصيل ميكنند و از اعتقادات ديني خود آگاهي چنداني ندارند، دچار نوعي تزلزل و اضطراب ميگردند و نيز بسيارند دانشآموختگان چنين دانشگاههايي كه نسبت به باورهاي دين و عقايد اسلامي دچار سرگرداني و بيتوجهي ميگردند.
بنابراين لازم است انديشمندان و علماي اسلام در راستاي تبيين و تشريح عقايد اسلامي و شبههزدايي از آن بيش از پيش توجه كنند و با برنامهريزيهاي هدفمند و پايدار، عقيدة اسلامي و جايگاه بلند آن و تأثير مثبت آن را در زندگي براي همگان بيان كنند، و اگر در اين امر مهم غفلت و اهمال صورت گيرد، بسياري از فرزندان مسلمانان كه از آب مسموم و آلودة بيگانگان نوش ميكنند، پس از رسيدن به نامي و مقامي ارزشهاي اسلامي را سنگراه پيشرفت و تمدن پنداشته، با آنها مقابله ميكنند؛ چنانكه امروزه در بسياري از كشورهاي اسلامي شاهد چنين وضعيت اسفباري هستيم.
از طرفي امروزه راههاي انحراف و دينگريزي و دينستيزي از طريق رسانهها براي همگان گشوده شده است و خطر انحرافات عقيدتي و در نتيجه اختلال روحي و ايماني در ميان مسلمانان شتاب بيشري گرفته است؛ بنابراين در چنين فضاي ايمانسوزي توجه به اصلاح عقيده و دفاع از حوزة دين و عقايد اسلامي امري ناگزير و ضروري است و مسئوليت آگاهان جامعة اسلامي و علماي امت در اين زمينه سنگينتر ميشود؛ چنانكه در گذشتههاي دور و نزديك، هنگام فتنهها علما و شخصيتهاي بزرگواري احساس مسئوليت كردند و زحمات زيادي متحمل شدند. صلابت و مجاهدت امام احمدبن حنبل در دفاع از حريم دين و عقيده قابل توجه است. در دوران فتنة اكبري نيز مجدد الف ثاني شيخ احمد سرهندي حكيمانه در راه دفاع از دين و عقيده گام نهاد و موفق گرديد.
منابع:
1. ندوی، ابوالحسن علی؛ آيين زندگي؛ ترجمة محمّدقاسم قاسمي؛ تربتجام: انتشارات شيخالاسلام احمدجام، 1378.
2. ندوی، بلال عبدالحی؛ دعوت و فکر کی اهم پهلو؛ رائیبریلی: آکادمی سید احمد شهید، 1428هـ.
3. شحاده، محمّدامين؛ ادارةالوقتبينالتراثوالمعاصرة؛ بیروت: دارابنجوزی،1427هـ.