شهریاری نماینده زاهدان: مساله فاقدین شناسنامه ربطی به من ندارد!

0
1141

در پی تجمع چندی پیش افراد بی شناسنامه بلوچ در مقابل مجلس، نماینده اصولگرای زاهدان در مجلس پیگیری این موضوع را مربوط به خود ندانست.

به گزارش کمپین فعالین بلوچ، در پی تجمع جمعی از خانواده های بی شناسنامه بلوچ در مقابل مجلس شورای اسلامی این موضوع مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. و گزارشهای مختلفی منتشر شد.

این افراد فاقد شناسنامه می گویند پس از پیگیری های زیاد برای شناسنامه دار شدن نتیجه ای نگرفته اند لذا برای رفع مشکل خود در مقابل درب مجلس تجمع کرده و خواستار دیدار با نمایندگان اما هیچ یک از نمایندگان مجلس حاضر نشدند در مقابل درب مجلس حاضر و سخنان آنها را بشنوند.

حسینعلی شهریاری نماینده اصولگرای مردم زاهدان که حاشیه های زیادی با مردم بلوچ دارد در پاسخ به سوال خبرنگار سلامت نیوز که آیا از تجمع فاقدان شناسنامه در مقابل مجلس، مطلع هستيد يا خير، به گونه ای تحقیر آمیز گفت: “بله، به ما گفتند که عده‌اي جمع شده‌اند و در مقابل مجلس، ساز و دهل مي‌زنند. ما هم گفتيم اشکالي ندارد، بگذاريد شاد باشند!”

بی شناسنامه های بلوچی که در مقابل مجلس تجمع کرده بودند سرود “ای ایران ای مرز پر گهر” را خوانده و بر ایرانی بودن خود تاکید کرده بودند.

شهریاری که نماينده مردم سيستان‌وبلوچستان در دو دوره نهم و دهم مجلس شوراي اسلامي است در ادامه افزوده: “من مسئول پاسخگويي به اين مورد نيستم، قرار نيست مجلس اين قضيه را پيگيري کند و اين مسئله ربطي به نماينده‌ها ندارد. کسي که مدعي است، ايراني هست، آزمايش DNA بدهد. اگر شوراي تأمين، تأييد کرده باشد، حتما شناسنامه مي‌گيرند.”

شهریاری ادامه داد: اينکه مي‌گوييد، اينها مهاجر هستند، بايد اشاره کنم که خيلي‌ها از استان ما مهاجرت کرده‌اند. مگر افاغنه از استان مهاجرت نکرده‌اند؟ اينها هم مانند خيلي ديگر از افرادي که مهاجرت کرده‌اند، هم حتما تست DNA نداده‌اند که شناسنامه نگرفته‌اند.”

فاقدان شناسنامه از بسياري از حقوق اجتماعي و رفاهي محروم هستند. حق تحصيل و برخورداري از خدمات بهداشتي و رفاهي و حق گرفتن يارانه نقدي با وجود فقر زيادي که برخي از آنها با آن دست‌وپنجه نرم مي‌کنند از جمله مواردي هستند که مي‌توان به آن‌ها اشاره کرد.

در اين ميان، وضعيت بي‌شناسنامه‌هاي مهاجر، به‌مراتب وخيم‌تر از بوميان و ساکنان استان است. آن‌چنان‌که گزارش‌ها نشان مي‌دهند، گروهي از مردمان بلوچ که به دلايلي همچون سبک زندگي چادر نشینی يا به اميد پيداکردن شغلي مناسب از استان سيستان‌وبلوچستان به ساير شهرها مهاجرت مي‌کنند، وضعيت به‌مراتب بدتري دارند. سکونت به‌شکل چادرنشيني در حاشيه شهرهاي بزرگي چون تهران، اصفهان و مازندران باعث شده است رنگ آرامش از زندگي‌شان رخت بربندد. گاهي با آتش‌زدن چادرها و گاهي با رانده‌شدنشان از خانه‌هاي مسکوني…

همين چندروز پيش بود که گروهي از فاقدان شناسنامه سيستان‌وبلوچستانيِ ساکن حاشيه شهريار و قلعه‌حسن‌خان در استان البرز در مقابل مجلس شوراي اسلامي، تجمع کردند و با نوشتن نامه‌اي، خواستار رسيدگي به وضعيت هزاران بي‌شناسنامه‌اي شدند که مدت‌هاست در انتظار رسيدگي به وضعيتشان هستند. آنها در اين تجمع که براي ساعتي به‌طول انجاميد، سازهاي محلي‌شان را نواختند و سرود «‌اي ايران» خواندند تا هويت بومي و ايراني‌شان را به نمايندگان يادآور شوند. در مدت حضورشان، هيچ‌يک از نمايندگان مجلس با آنها ديدار نکرد و حرف‌هايشان شنيده نشد اما به آنها وعده داده شد که صدايشان به گوش نمايندگان در خانه ملت خواهد رسيد.

 

از نزديک با زندگي بلوچ‌هاي ايراني آشنا شويد

زهره صيادي، فعال مدني، در پاسخ به اين ادعا که برخي مي‌گويند، مهاجران فاقد شناسنامه، غيرايراني هستند، مي‌گويد: اين مهاجران ايرانيِ بلوچي که در اطراف شهرهاي بزرگ ساکن هستند، تقريبا همگي‌شان يک نسبت خوني شناسنامه‌دار ايراني دارند. در کنار اين مسئله، اگر شناختي از جريان‌هاي فرهنگي‌مان داشته باشيم، هر ايراني‌ای مي‌تواند تفاوت زبان، رفتار، فرهنگ و شيوه زيست اين آدم‌ها را با اهالي و مردمان افغانستان و پاکستان تشخيص دهد و اين نياز به اندکي مشاهده و مطالعه دارد تا با سبک زندگي و شيوه زيست بلوچ‌هاي بومي و بلوچ‌هاي مهاجر فاقد شناسنامه آشنا شويم.در مورد مهاجران بلوچ ساکن اطراف تهران من پيشنهاد مي‌کنم، بيايند و زندگي‌شان را از نزديک ببينند و با اين آدم‌ها آشنا شوند.

اين فعال مدني که در سال‌هاي گذشته بارها درباره به‌نتيجه‌رسيدن شناسنامه‌دارشدن بلوچ‌هاي مقيم شهرهاي اطراف تهران، فعاليت‌هايي انجام داده است، مي‌گويد: اوايل که اين موضوع را مطرح مي‌کرديم، مسئولان کتمان مي‌کردند که فرد فاقد شناسنامه‌اي در اين استان‌ها وجود داشته باشد. بعدها ادعا کردند که اين افراد، حاصل ازدواج‌هاي ايراني با غيرايراني هستند و به‌همين‌دليل، فاقد شناسنامه‌اند. بعد ما اينها را متقاعد کرديم که نه، اينها داراي نسبت خوني شناسنامه‌دار ايراني هستند ولي تاکنون به دلايلي که مشخص نيست، کارشان به تعويق افتاده است.

او مي‌گويد: راستش نمي‌دانم دقيقا از کجا شروع کنم. از بس که همه نامه‌هايمان بي‌پاسخ است، به خانم مولاوردي که به نمايشگاه بچه‌هاي بلوچ، سر زد و حرف‌هايمان را شنيد و ارزش‌ها و نيازهاي زيستن متفاوتمان را تماشا کرد. به مسئولان مذهبي و محلي که يک‌يک به‌سراغشان رفتيم و دردهايمان را برايشان بازگو کرديم. به نمايندگان استان سيستان‌وبلوچستان، به دکتر اميني‌فرد، نماينده ايرانشهر و سرباز که در نشستي که مهر امسال برگزار شد، حرف‌هايمان را شنيد و همکارش را دوان‌دوان فرستاد که شماره ما را بگيرد تا پي‌جوي سختي‌هايمان بشود. حتي پيام‌هايمان را به آقاي مطهري هم رسانديم. بايد بگويم تقريبا هيچ‌کدام از اينها تاکنون پيگير کارمان نشدند.

صيادي ادامه مي‌دهد: همين تابستان امسال بود که نامه‌اي براي خانم مولاوردي نوشتيم و در آن نامه گفتيم که زنان، کودکان و مردان اينجا، لاي بي‌شناسنامه‌گي، دارند بي‌صدا مي‌ميرند و محو مي‌شوند. تنها کاري که در پي نوشتن آن نامه انجام شد، اين بود که شماره نامه را به ما دادند اما هيچ پاسخي به درخواستمان داده نشد.

 

هنرمنداني با هويت هنري اما بي‌شناسنامه

اين فعال مدني به هويت ايراني و قومي بلوچ‌ها و زابلي‌هايي که حوالي شهرهاي بزرگ، بي‌شناسنامه و متقاضي دريافت شناسنامه زندگي مي‌کنند اشاره مي‌کند و مي‌گويد: اين افراد، بخشي از فرهنگ کوچک «لودي‌ها» و «چلي‌ها» هستند؛ جواهرسازها و نوازنده‌هاي سيستان‌و‌بلوچستان.. فرهنگي که به گفته او به ‌دليل عدم شناسايي ريشه‌هاي تاريخي آن، اغلب پس زده شده و به‌همين‌دليل است که بسياري از نوازندگان زبردست بلوچي که سبک زندگي دوره‌گردي را برگزيده‌اند، باوجود نداشتن شناسنامه، داراي هويت هنري هستند.

 

صيادي در ادامه مي‌گويد: شايد باورتان نشود اما «ميرخان»، نوازنده بومي سيستان‌و‌بلوچستان که از ساکنان شهريار است و همراه بچه‌ها براي اعتراض به نداشتن شناسنامه به مقابل مجلس آمده بود، با کارت هنري وزارت ارشاد در جشنواره بين‌المللي روستا شرکت کرده بود. چه کسی باور می کند که ميرخاني که شناسنامه ندارد، داراي کارت هنري باشد؟ به نظرم اينجا بايد از وزارت ارشاد هم پرسيد اگر اين آدم‌ها ايراني نيستند چطور برايشان کارت شناسايي هنري صادر مي‌شود اما شرايطي را فراهم نمي‌کنيد که شناسنامه داشته باشند. مواردي که اين فعال مدني به آن اشاره مي‌کند، يکي، دوتا نيست. او مي‌گويد، گاهي اردوگاه‌هايي که اين افراد به آنها ارجاع داده مي‌شوند پس از اينکه برايشان مسلم مي‌شود اينها ايراني هستند و هويتشان را تأييد مي‌کنند، آنها را به خانه‌هايشان برمي‌گردانند اما گروهي هم هستند که به‌ دليل همين بي‌شناسنامه‌بودن به خارج از مرزهاي ايران فرستاده مي‌شوند.

 

مشکلات بلوچ های مهاجر تمامی ندارد

صيادي به موضوع «ماه‌پري» يکي از ده‌ها موردي که براي يکي از دختران بلوچ ساکن منطقه شهريار اتفاق افتاده، اشاره مي‌کند و مي‌گويد: وضعيت در اردوگاه‌هاي زاهدان بهتر است؛ حداقلش اين است که چون مي‌دانند خيلي‌ها بدون شناسنامه‌اند، مي‌نشينند و به حرفشان گوش مي‌کنند و در اکثر مواقع، فرد را به خانواده‌اش در ايران برمي‌گردانند اما در برخي ديگر از اردوگاه‌ها اين‌طور نيست. در کنار اين مورد اما بايد به وضعيت کودکان بي‌شناسنامه بلوچ که به‌خاطر سبک خاص زندگي و کار، خانواده‌شان مجبور به مهاجرت به شهرهاي ديگر هستند نيز اشاره کرد؛ کودکان بي‌شناسنامه‌اي که به ظن به‌کارگيري به‌وسیله خانواده‌هايشان از آنها جدا مي‌شوند و به بهزيستي واگذار مي‌شوند. صيادي مي‌گويد بخشي از اين مسئله، ناشي از نوع خاص زندگي اين آدم‌هاست؛ حتي پوشش اين آدم‌ها، آنها را در معرض انواع اتهامات قرار مي‌دهد. همين الان در گيرو‌دار گرفتن بچه‌اي از بهزيستي هستيم که به ‌دليل بي‌شناسنامه‌بودن از خانواده‌اش جدا شده است. حالا هم که تست DNA داده‌اند و مشخص شده بچه متعلق به همين خانواده است، براي اثبات نسب بايد مبلغ يک ميليون و 200 هزار تومان به حساب دادسرا بريزند تا بچه را تحويل دهند. بايد اين را هم در نظر بگيريم که بخشي از خانواده‌هايي که در حوالي تهران و کرج ساکن هستند، با همين شغل نوازندگي، زندگي‌شان را مي‌گذرانند و کار مي‌کنند؛ بنابراين مي‌توانند بچه‌هايشان را حمايت و از آنها مراقبت کنند.

 

ریشه‌های بی‌شناسنامه‌گی و باورهای فرهنگی

موضوع بي‌شناسنامه‌ها در سيستان‌و‌بلوچستان، سابقه‌اي طولاني دارد که اين روزها فقط سروصدايش بيشتر شده است. صيادي مي‌گويد در سال‌هاي اخير، نزديک به هزار و 500 نفر از خانواده‌هاي سيستان‌وبلوچستاني با آنها تماس گرفته‌ و گفته‌اند که باوجود هويت ايراني‌شان، شناسنامه ندارند. صيادي تصریح می‌کند: اين آمار در سيستان‌و‌بلوچستان به مراتب بيشتر از چيزي است که به آن اشاره کردم. در کنار اين استان بايد از بي‌شناسنامه‌بودن تعداد زيادي از زنان، مردان و کودکان برخي شهرهاي خوزستان و کردستان نام ببرم که به دلايل بعضا فرهنگي نسبت به اخذ شناسنامه در بدو تولد براي فرزندانشان بي‌توجه بوده و اکنون به مشکل برخورده‌اند. بسیاری از اين افراد، آدم‌های ساده‌دل و ساده‌زيستي هستند که زماني فکر مي‌کردند مثلا چرا بايد براي دختر يا پسرشان شناسنامه بگيرند ولي فکر نمي‌کردند که اين دختر و پسر بالاخره بزرگ مي‌شوند، و نياز به شناسنامه دارند و اين مي‌شود که پسر خانواده، بي‌شناسنامه شده و الان به‌عنوان پدر نمي‌تواند براي بچه‌هايش شناسنامه بگيرد.

به گفته او، سبک زندگي دوره‌گردي و شباهت لباس بلوچ‌هاي بومي و مهاجر ايراني با مهاجران افغانستاني و پاکستاني در اغلب مواقع بر شائبه‌هايي مبني‌بر غيرايراني‌بودن آنها دامن زده است؛ نکته‌اي که به گفته او در اهواز يا کردستان، کمتر اتفاق مي‌افتد و موجب رنج مضاعف سيستان‌و‌بلوچستاني‌هاي فاقد شناسنامه شده است. «برای مثال، يک عرب هيچ‌وقت به‌عنوان يک افغان يا پاکستاني گرفته نمي‌شود ولي درباره بلوچ‌ها اين اتفاق مي‌افتد.»