شنبه, ژوئن 7, 2025
Home Blog Page 765

ادعای مدیر کل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان:” 1800 مدرسه بیش از نرم کشوری دایر شده است”

0

کمپین فعالین بلوچ – نخعی مدیر کل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان در نشست شورای اداری و نظارت بر انتخابات استان مدعی شد: هم اینک 1800 مدرسه بیش از نرم کشوری در استان وجود دارد به طوری که براساس نرم کشوری چهارهزار و 800 مدرسه باید در استان وجود می داشت که هم اینک شش هزار و 584 مدرسه داریم.

 

این در حالی است که شهریور ماه امسال- 94 – خبرگزاری “فارس” در گزارشی با اشاره به بیشترین آمار بیسوادی کشور در استان سیستان و بلوچستان و به ویژه در جنوب این استان، خاطرنشان کرده که هفت شهرستان چابهار، راسک، سرباز، ایرانشهر، بزمان، بنت و فنوج، مجموعا کمبود ۵۰۰ مدرسه را احساس می‌کنند.

این گزارش همچنین افزود: که در حال حاضر ۳۳۱ مدرسه‌ی این منطقه، فاقد برق، ۴۲۸ مدرسه، فاقد آب شرب، و ۹۷۸ مدرسه نیز فاقد دیوارکشی هستند.

 این گزارش، هم‌چنین به نقل از نخعی مدیرکل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان از وجود ۲۸۵ مدرسه خشتی و گلی، و ۴۷ مدرسه کپری در این استان خبر داده است.

حال باید بررسی کرد در آستانه انتخابات مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی چگونه آمار مدارس سیستان و بلوچستان 1800 مدرسه بیش از نرم کشوری شده است.

 

این در حالی است که سال گذشته اربابی معاون مشارکت‌های مردمی اداره کل نوسازی و تجهیز مدارس سیستان و بلوچستان گفت: این استان با کمبود 4000 کلاس درس مواجه است.

اعدام 5 زندانی در کرمان

0

به گزارش کمپین فعالین بلوچ سحرگاه چهارشنبه 2 دیماه 5 زندانی در زندان کرمان اعدام شدند.

 

تا کنون هویت یک زندانی به نام یوسف ریگی اهل زاهدان مشخص شده است. دو زندانی دیگر اهل سراوان بوده اند اما از هویت دقیق آنها و بقیه اعدام شده ها اطلاعی در دست نیست.

خانواده یوسف ریگی گفته اند که روز سه شنبه برای آخرین ملاقات به زندان کرمان رفته اند.

یوسف ریگی یک سال و نیم پیش به اتهام حمل مواد مخدر در کرمان بازداشت شده بود. 

تا کنون مسئولان قوه قضائیه در این زمینه اطلاع رسانی نکرده اند.

روستاییانی بلوچی که رئیس‌جمهور را نمی‌شناسند

0

اینجا نه برق هست نه آب ؛ اینجا نه از مسئولی خبری می‌شود و نه حتی از آنتن موبایل و سیگنال‌ رادیو و تلویزیون؛ اینجا نه اخبار معنایی دارد و نه سیاست؛ زندگی در اینجا سال‌ها است به حاشیه رفته است.

 

خبرگزاری تسنیم نوشت: تصور پا گذاشتن به نقطه‌ای آن قدر دور افتاده که حتی کودکانش در تمام عمر، «جعبه جادویی تلویزیون» را به چشم ندیده‌اند و حس فشردن کلید برق و روشن شدن فضای تاریک، برایشان باورنکردنی است، آن قدر غیرقابل باور هست که پیه ۲۰۰۰ کیلومتر سفر را به تن بمالی و تمام سختی و ناامنی رسیدن به این نقطه را به جان بخری؛ غیرقابل باور است مجسم کردن زندگی مردمانی که هیچ تصوری از زندگی امروز و مظاهر بَدَوی آن هم ندارند؛ از تلویزیون و تلفن و برق و اخبار و جنجال‌های سیاسی و فوتبالی تا تغذیه و بهداشت و حتی سرپناهی امن؛ آنقدر غیرقابل باور که حس ماجراجویت را زنده می‌کند و وقتی پا به این سفر می‌گذاری، می‌توانی حس عجیب کریستف کلمب در کشف نقطه‌ای ناشناخته روی این کره خاکی را بعد از قرن‌ها در وجودت حس کنی…

از تهران به چابهار؛ از چابهار به نیک شهر؛ از نیک شهر به بنت و از بنت به «تُتان»؛ از اینجا به بعد هم دیگر نه جاده‌ای هست و نه نقشه‌ای؛ تا چشم کار می‌کند کوه است و صخره و سنگ و درختچه‌هایی که از لابه لای صخره‌ها، سر بر آورده و در کنار رودخانه بزرگ و نیمه خشک «هاکان»، بیابان نشین شده‌اند…

روستای پوقومزی آخرین روستایی است که می‌توان ته مانده‌های زندگی هزاره سوم را در آن دید و از اینجا به بعد باید قید تمام امکانات اولیه را زد؛ از امواج موبایل و دسترسی به تلفن تا برق و آب و حتی فرکانس رادیو و تلویزیون؛ زندگی در این نقطه از دنیا، یعنی زندگی به سبک ده‌ها سال پیش.

با یکی از اهالی و چند راه بلد، همراه می‌شویم؛ مسیر، آن قدر صعب العبور است که تنها تویوتای دو کابین، از پس عبور از سنگ و چاله‌هایش بر می‌آید… تنه آهنی و زنگ زده تویوتا، به آرامی‌کش و قوسی به خودش می‌دهد و کج و معوج و با احتیاط، یکی یکی، سنگ و کلوخ و چاله و تپه‌های سنگی و خاکی را رد می‌کند؛ در میان سکوت وهم آور کوهستان، صدای قژقژ فنرهای ژاپنی و تق تقِ به هم کوبیده شدن لوله‌های فلزی کلاشینکف‌های روسی  داخل کابین، بد جوری توی دلت را خالی می‌کند؛ پسر جوانی که لباس بلوچی آبی به تن کرده، دستش را روی قنداق کلاشینکف روسی‌اش می‌گذارد و می‌گوید «اینجا امنه؛ مشکلی نیست» ولی لحن کلامش، طپش قلبت را بیشتر می‌کند.

راه بلد میانسال که منطقه را مثل کف دست می‌شناسد شروع می‌کند به شمردن روستاهای این منطقه؛  روستاهایی که نه برق دارند، نه آب و نه حتی پای امواج رادیو، تلویزیون و یا موبایل به آنجا رسیده؛ روستاهایی که ساکنانشان در محرومیت و فقر کامل به سر می‌برند… کج دار و مریض نام چند روستا را از میان لهجه غلیظ بلوچی راه بلدمان متوجه می‌شوم و یادداشت می‌کنم؛ روستای گورجه تک، تخت پشت، کُناردر، ریکو، زیبدوک، سرگِل، براگان، میرعبدالله، سیرکی، گزم آهو و …؛ می‌گوید اینها نه برق دارند و نه آب.

زیر بار بردنمان به روستای گزم آهو، سیرکی و میرعبدالله نمی‌رود؛ می‌گوید:

–  اینها را نمی‌شود رفت…

– چرا؟

– نه اینکه نمی‌شود؛ با ماشین راه نداره.

– حتی با این؟ (به تویوتا اشاره می‌کنم)

– نه اصلا راه دسترسی ندارن؛ اگر می‌خواید باید چند ساعتی پیاده بریم.

– خب باشد می‌رویم.

– نه امروز نمی‌شود؛ به تاریکی می‌خوریم.

کلاشینکف روسی‌اش را توی دست جا به جا می‌کند و فرمان تویوتا را به سمت روستای کُناردر می‌چرخاند؛ روستایی در مجاورت رودخانه سدیچ و درست در نقطه‌ای مقابل کوه عظیم میخان در مرز سیستان و بلوچستان و هرمزگان؛ روستایی به غایت محروم، با ۵۰-۴۰ خانواری که علی رغم وجود چند آلونک ویرانه سیمانی، هنوز کپرنشین مانده‌اند…
 

تویوتا با صدای بلندی در میان کپرها ترمز می‌کند؛ لاستیک‌های پهن ژاپنی، چند متری روی خاک‌ها کشیده می‌شود و حسابی گرد و خاک می‌کنند؛ گرد و خاک که فروکش می‌کند چهره آفتاب سوخته مردها، پوست چروکیده زن‌ها و پاهای برهنه کودکانی که تویوتا را دوره کرده اند، شوکه مان می‌کند؛ مردمانی که چهره‌هایشان از شدت خشونت طبیعت منطقه و سوءتغذیه شدید و محرومیت، لاغر، چروکیده و زرد شده و در اثر آفتاب سوزان، کاملا سوخته است.

نمی‌دانم به خاطر لباس‌های غیر بلوچی‌مان است که ما را با مسئولین اشتباه گرفته اند یا به دلیل هیکل‌های گوشتی‌مان؛ خلاصه دوره مان کرده اند و با زبان بلوچی محلی، از مشکلاتشان می‌گویند؛ هر کسی چیزی می‌گوید و در این میان تنها کودکانی که تا به حال غریبه‌ای را با این شکل و شمایل ندیده‌اند، مات و مبهوت نگاهمان می‌کنند؛ راه بلد میانسال، ما را به داخل کپر نوسازی می‌کشاند؛ کپر عروس و دامادی است که چند روز پیش ازدواج کرده اند؛ کپر «یکشنبه و همسرش»؛ اسم همسرش را نمی‌گوید؛ می‌گویند بلوچ عادت ندارد نام همسرش را پیش غریبه‌ها ببرد…

عزیز تنها جوانی است که فارسی را سلیس صحبت می‌کند؛ از وضعیت زندگی اهالی می‌پرسم و می‌گوید: «از دستاوردهای جمهوری اسلامی، تنها ۴۵ هزار تومانی است که نصیب برخی‌ها می شود و بعضی از اهالی هم از آن محرومند و گرنه از بقیه امکانات محروم مانده‌ایم؛ نه آب شربی داریم و نه برق و امکاناتی برای درمان؛ خداکند که شما برای ما کاری کنید که پیش امام خمینی و رهبری و شهدا شرمنده نباشید» با دست به زن چروکیده‌ای اشاره می‌کند که کودک حدوداً یک ساله‌ای را در آغوش گرفته و می‌گوید: «این بچه دستش امروز سوخته؛ خودتان ببینید؛ ولی ما کاری نمی‌توانیم بکنیم؛ نه دکتری هست نه دارویی»…  سراغ کودک می‌روم؛ دستش بدجوری سوخته و پوست نازک دستش حسابی تاول زده و ور آمده؛ آنقدر شدید گریه می‌کند که هر از گاهی نفسش بند می‌آید…

– مگه بیمه روستایی نیستید؟

– (تلخ می‌خندد) اینها حتی شناسنامه هم ندارن چه برسه به بیمه؛ اینها یارانه هم نمی‌گیرن…

– خب تا نزدیک ترین بیمارستان چقدر فاصله داریم؟

– تا تُتان ۴۰ کیلومتر راهه؛ اونجا هم همیشه دکتر نیست؛ اگر هم باشه ماشینی نداریم که تا اونجا بریم؛ اونجا هم فقط یه بهداریه؛ بیمارستان توی بنته که ۱۰۰ کیلومتر با اینجا فاصله داره…

پدرش، محمد یک ساله را بغل می‌گیرد و شیشه شیر کبره بسته‌ای را که سرش کنده شده، در دهان محمد یک ساله می‌گذارد تا آرام شود؛ شروع می‌کند به صحبت؛ لهجه‌اش بلوچی است و بیشتر از آنکه لب‌هایش تکان بخورد، دست‌هایش تکان می‌خورد تا با ایما و اشاره منظورش را برساند؛ چشم‌هایش نشئه است و با همان حال نشئگی به شیشه شیر کبره بسته محمد اشاره می‌کند و می‌گوید:

–  توی این ۸ ماه فقط چای خورده.

متعجب نگاهش می‌کنم

– مادرش رو ببین؛ شیر داره که به این بچه بده؟! خشکه خشکه؛ – و با دست به مادر محمد اشاره می‌کند که از سوتغذیه رنگش زرد زرد شده و لباس بلند و گشاد بلوچی‌اش به تنش زار می‌زند؛ محمد گریه می‌کند و با چشم‌های کم رمقش، رد شیشه شیری که در دست پدرش و با ایما و اشاره‌هایش تکان تکان می‌خورد را دنبال می‌کند و برای رساندن دهانش به شیشه شیر کبره بسته تقلا می‌کند- ما هم که پول نداریم براش شیر بخریم؛ مجبوریم که با چای، سیرش کنیم.

عزیز وسط حرف‌هایش می‌پرد و می‌گوید: این وضع همه اهالی اینجا است و با دست به پسربچه ۶-۵ ساله‌ای اشاره می‌کند که در حال خوردن ساقه درخت است…

از درآمد اهالی می‌پرسم و مادر محمد با لهجه غلیظش کلماتی را می‌گوید و عزیز ترجمه می‌کند:

– می‌گه تنها درآمدشون حصیر بافیه؛ توی یه ماه هرچی حصیر می‌بافن می‌فروشن و یه کیسه آرد می‌خرن.

راه بلد، لب‌هایش را به گوشم نزدیک می‌کند و می‌گوید: تمام غذای این‌ها نونه و خرما و شیر بز؛ اگه حیونی هم در حال تلف شدن باشه حلالش می‌کنن و گوشتش رو همون روز می‌خورن؛ متعجب نگاهش می‌کنم و می‌گم همون روز؟ سر تکان می‌دهد و با لهجه غلیظ بلوچی، به زن میانسالی که کنار عزیز ایستاده چیزی می‌گوید. عزیز دست ما را می‌گیرد و به همراه زن میانسال به سمت چند تکه چوبی که توی زمین کاشته شده و دورش حصیری کشیده شده می‌برد؛ زن میانسال که تقریباً هیچ کدام از کلماتش برایمان مفهوم نیست، قسمتی از حصیر را کنار می‌زند و دبه‌های آب را نشانمان می‌دهد و با ایما و اشاره به ما می‌فهماند که این محوطه، یخچال اهالی «کنار در» است و دبه‌های آب را برای خنک شدن اینجا می‌گذارند؛ یخچالی کاملاً اولیه و بدوی…

محرومیت اهالی این روستا و زندگی بدوی آن‌ها چنان تحت تاثیرمان قرار داده که باورش امکان پذیر نیست؛ زندگی به سبک و روش صدها سال پیش در گوشه‌ای از ایران خودمان؛ زندگی عجیبی که رسانه‌ها و اخبار هیچ جایی در آن ندارند و امواج رادیو و تلویزیون و موبایل و یا هر وسیله ارتباطی دیگری راه به آنجا نیافته و زندگی اهالی این خطه را در عین سختی، کاملاً ایزوله کرده است؛ آنقدر ایزوله که برخی از اهالی، حتی نام رئیس جمهور فعلی و روسای جمهور قبل را هم نمی‌دانند و تنها نام احمدی نژاد را به واسطه یارانه‌ای که زندگی‌شان را متحول کرده، شنیده‌اند…

اما فارغ از تمام محرومیت‌های زندگی اهالی این روستا، چگونگی تهیه آب آشامیدنی اهالی روستا نیز دیدنی بود؛ آنجا که زنان و دختران این روستا هر روز مجبور بودند ۶-۵ نوبت، نزدیک به ۳۰ دقیقه راه را پیاده تا رسیدن به چشمه‌ای که در نزدیک رودخانه قرار داشت طی کنند و در هر نوبت، قابلمه یا دبه‌ای را از آب پر کرده و تا روستا به دوش بکشند.

اقامت چند ساعته در میان این روستا و در شرایط آب و هوایی و گرم این منطقه، آنقدر دردآور است که تصور قرار گرفتن به جای اهالی این روستا را غیر قابل درک می‌کند؛ غیرقابل درک و تحمل نه از باب محرومیت‌های صرف این روستا، بلکه بابت احساسی که مثل خوره، به جان این اهالی افتاده و حس ناخوشایندی فراموش شدن را در وجودشان پررنگ و امید به بهبود شرایط را در دل‌های خسته‌شان کمرنگ‌ کرده است.

 

 

 

 

دانش آموزان استثنایی سیستان و بلوچستان از سوء تغذیه رنج می برند

0

 معاون وزیر و رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور گفت: بر اساس آمارها دانش آموزان استثنایی سیستان و بلوچستان از سوء تغذیه رنج می برند.

 به گزارش کمپین فعالین بلوچ به نقل از ایرنا مجید قدمی سه شنبه شب در شورای آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان اظهار داشت: با بررسی دانش آموزان استثنایی مشخص شد که میزان چاقی در دانش آموزان سطح کشور 4.1 درصد و در این استان 2.9 درصد است که نشان از سوء تغذیه دانش آموزان استثنایی این منطقه دارد.

وی افزود: ایجاد آموزش و پرورش استثنایی نشان دهنده توجه خاص نظام جمهوری اسلامی ایران به این افراد است.

وی گفت: برای آموزش بهتر به دانش آموزان استثنایی در مرحله نخست باید مشکل آنان را به موقع تشخیص داد.

وی ادامه داد: کودکان استثنایی به گروه های مختلفی با مشکلات حرکتی، بینایی، ذهنی، نابینا و کم بینا، چند محدودیتی، اختلالات یادگیری و مشکلات ویژه یادگیری تقسیم می شوند.

وی افزود: افراد درخود مانده یکی دیگر از گروه های کودکان استثنایی به حساب می آیند که بیشتر از خانواده هایی با سطح تحصیلات بالا و وضعیت مالی مطلوب هستند.

معاون وزیر و رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور تصریح کرد: این سازمان به دنبال جلو آوردن طرح سنجش به مدت یکسال است تا بتواند با شناسایی زودتر کودکان استثنایی برنامه ریزی بهتری برای آموزش آنان داشته باشد.

قدمی با اشاره به رویکرد سازمان آموزش و پرورش استثنایی مبنی بر کنار گذاشتن جداسازی دانش آموزان خاطر نشان کرد: کودکان استثنایی باید بتوانند در کنار افراد عادی آموزش های لازم را فرا گیرند به این منظور مدارس نیز باید آماده شود.

وی بیان کرد: هم اینک پنج هزار دانش آموزان استثنایی در کشور در طرح فراگیر سازی با کودکان عادی در حال تحصیل هستند.

وی افزود: باید به معلمان در سراسر کشور آموزش های لازم برای کار با کودکان استثنایی داده شود.

معاون وزیر و رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور اظهار داشت: سه گروه معلولان نابینا، جسمی – حرکتی و ناشنوا مانند افراد عادی آموزش می بینند و در طرح فراگیر سازی باید به آنان توجه ویژه ای صورت گیرد.

قدمی خاطر نشان کرد: 66.5 درصد دانش آموزان سیستان و بلوچستان در مناطق دوزبانه ساکن هستند و باید با تلاش آموزش و پرورش و همت معلمان امکان ایجاد اختلالات یادگیری را در این مناطق کاهش داد.

وی با اشاره به توانایی دانش آموزان استثنایی اظهار داشت: چهار دانش آموز با آسیب نابینایی توانسته اند رتبه دو رقمی کنکور امسال را به خود اختصاص دهند و 285 نفر از این دانش آموزان نیز توانستند در کنکور موفق شوند.

رئیس آموزش و پرورش استثنایی سیستان و بلوچستان نیز در این نشست گفت: به دو هزار و 682 دانش آموز استثنایی در این استان خدمات رسانی می شود.

غلامرضا فرزانه بیان کرد: آموزش و پرورش استثنایی سیستان و بلوچستان 42 فضای آموزشی در 30 ساختمان آموزشی دارد.

وی ادامه داد: در این استان 549 همکار وظیفه آموزش به دانش آموزان استثنایی در 302 کلاس درسی را بر عهده دارند.

وی بیان کرد: هم اینک به ازای هر پنج دانش آموز استثنایی یک معلم در سیستان و بلوچستان وجود دارد و با در نظر گرفتن نرم کشوری، کمبود حدود 125 معلم در این بخش احساس می شود.

 

 

 

 

 

 

تعلل سپاه برای پذیرش زندانی سابق جهت تکمیل خدمت سربازی

0

علیرغم باقی ماندن کمتر از سه ماه از خدمت سربازی عبدالهادی آبادیان زندانی سابق بلوچ، سپاه اما برای پذیرش وی جهت تکمیل آن تعلل می کند.

 

به گزارش کمپین فعالین بلوچ، عبدالهادی آبادیان در فروردین ماه 91 در حالی که کمتر از 3 ماه برای پایان خدمت سربازی اش مانده بود توسط ماموران وزارت اطلاعات به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی و ترور مولوی جنگی زهی” بازداشت شد.

این زندانی سیاسی بلوچ که بیش از 3 سال در پرونده مولوی فتحی محمد نقشبندی امام جمعه اهل سنت راسک به همراه پدر و دو برادرش در بازداشتگاه وزارت اطلاعات و زندان مرکزی زاهدان گذراند در نهایت با نقض احکام توسط دیوان عالی کشور با قرار وثیقه 500 میلیونی آزاد شد.

در همان زمان خانواده این زندانی به “فعالین بلوچ” گفته بودند عبدالهادی که سرباز وظیفه بود بخاطر ایجاد فشار و اخذ اعتراف از پدرش ملک محمد ابادیان به همراه دو برادر کوچیکتر خود بازداشت شد.

 

همچنین این زندانیان پس از آزاد شدن به قرار وثیقه، تحت نظر شدید بوده و تا کنون چند بار ماموران وزارت اطلاعات به آنها تماس گرفته و در یک مورد اتهام “تیراندازی با اسلحه” را به ملک محمد آبادیان نسبت داده اند که توسط وی رد شده است.

چرا ملت ایران با قضایای کشور دوگانه برخورد می کنند؟

0

 در تیر ماه امسال دو کارگر بلوچ، 23 و 25 ساله به نام های نعیم عباس زهی و مولابخش عباس زهی، توسط وزارت اطلاعات چابهار بازداشت می شوند و بعد از دو ساعت جسد این دو جوان به بیمارستان چابهار تحویل داده شده  و علت مرگ سکته اعلام میشود، این خبر را کمپین فعالین بلوچ  منتشر کرد و برخی از خبرگزاری های حقوق بشری نیز بازتاب دادند در فضای مجازی فعالان بلوچ به آن واکنش نشان داند، اما به طور کلی هموطنان ایرانی خیلی کم به آن واکنش دادند گویا کشته شدن دو جوان بلوچ برای هموطن ها مهم نبود ما هم گمان کردیم شاید با همه حوادث، اینچنین برخورد می کنند.

 تا اینکه دو ماه بعد در شهریور ماه امسال هم وطن عزیزمان شاهرخ زمانی که در سال 90 بازداشت و به 11 سال حبس محکوم شده بود در زندان فوت کرد و علت فوت این مرحوم سکته مغزی اعلام شد، اینجا بود که همه خبرگزاری های ایرانی خارج از کشور واکنش نشان دادند کمیته حمایت از شاهرخ زمانی تشکیل شد، در فضای مجازی اعتراض ها به فوت وی شروع شد، که باید علت مرگ وی مشخص شود و مسئولان باید جوابگو باشند، ده ها مصاحبه در رادیو و تلویزیون های مختلف پخش شد، خود من هم جزو کسایی بودم که اعتراض کردم و گفتم باید علت مرگ مشخص بشود، اما از اینجا بود که با خود گفتم این همه هموطن، وقتی که دو جوان بلوچ در چابهار بعد از دو ساعت بازداشت جسد بیجان آنها به بیمارستان تحویل داده شد کجا بودند؟! اتفاقا در برخی پست ها این گلایه را هم کردم که برخی از عزیزان گفتند بله ما باید همه ایرانیان را به یک دید بنگریم و ما مقصریم، خوشحال شدم و گفتم خوبه دیگه هموطن های ما بلوچستان را جزو ایران و اهالی آنرا هم وطن میدانند.

تا اینکه دو حادثه و خطای پزشکی هم زمان رخ داد، باز کرده بخیه های کودک اصفهانی به علت فقر و بی پولی و قطع سر نوزاد و مرگ مادری که برای زایمان به بیمارستان چابهار مراجعه کرده بود، با کمال تعجب و تاسف اینجا هم واکنش ها متفاوت بود، در فضای مجازی و خبر گزاری مختلف فارسی زبان خبر کودک اصفهانی پوشش داده شد، اعتراض ها شکل گرفت و وزارت بهداشت تحت فشار مجبور شد از این کودک دلجویی کند و قوه قضاییه پزشک و پرستار متخلف را بازداشت کرده و پی گیر مسئله شد، فعالان بلوچ بار دیگر مثل چندین بار قبل از این تبعیض و عدم توجه به درد هایشان را از طرف هم وطن ها احساس کردند، مگر قطع سر یک نوزاد حین ولادت توسط پزشکان و پرستاران بیمارستان چابهار و مرگ مادر به همراه نوزادش به اندازه باز کردن بخیه های کودک اصفهانی اهمیت نداشت؟ حکومت که سال هاست بلوچ ها را فراموش کرده و در واقع یکی از درد های بلوچ ها هست که ما بلوچ ها از طرف نظام مورد تبعیض هستیم، اما انتظار داشتیم ملت آزاده ایران که خودشان را آزاده فکر می کنند و رسانه های که اعلان می کنند ما مستقل هستیم و همه درد های ملت ایران را به گوش جهانیان می رسانیم، کاش با ما همدردی می کردند و  یک بام دو هوا با مسائل و قومیت های مختلف کشور برخورد نمی کردند.

تنها درد ها این نیست بامداد دی ماه 93 در روستای نصیرآباد واقع در شهرستان سرباز استان سیستان و بلوچستان نیروهای سپاه با هجوم به خانه های مردم 33 جوان این محله را از خواب بیدار کردند و به شکنجه گاه ها در زاهدان بردند و تا ماه ها خانواده از آنها بیخبر بودند و هیچ گونه ملاقات و تماسی با عزیزانشان نداشتند و به آنها اتهام های مختلف زده شد. شما تصور کنید اگر این حادثه در تهران، اصفهان، مشهد و یا جایی دیگر غیر از بلوچستان صورت می گرفت و نظام 33 نفر را از خواب بیدار کرده و به شکنجه گاه ها می برند، رسانه های فارسی زبان خارج ایران و خبر گزاری ها ساکت و آرام از آن می گذشتند؟! در فضای مجازی چه، آیا ایرانی های که دم از دفاع از ملت مظلوم ایران می زدند آیا ساکت و آرام از این مسئله رد می شدند؟

بدون شک اگر این حادثه  در جایی غیر از بلوچستان می بود رسانه ها تا هفته ها و ماه ها واکنش نشان می دادند و هم وطن های ایرانی ساکت نمی نشستند، اما چون در یک منطقه قومیتی حاشیه کشور بود جز دو سه رسانه اهل سنت و خبرگزاری هرانا از جایی دیگر مصاحبه و گزارشی منتشر نشد و ایرانی ها خیلی ساکت و آرام از آن گذشتند.

این تنها درد من نیست بلکه درد همه فعلان بلوچ، علما و رهبران  و ملت بلوچ هست، این سبب شده که اعتماد ملت بلوچ از بسیاری از رسانه های فارسی زبان و خبر گزاری به اصطلاح مستقل سلب شود.

محمد عمر ملازهی

26آذر 94

 

 

 

 

 

 

بازداشت دو جوان ایرانشهری

0

در هفته های گذشته دو جوان  بلوچ اهل ایرانشهر به طور مجزا توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شدند.

 

به گزارش کمپین فعالین بلوچ عبدالحمید میر بلوچ زهی فرزند دادرحیم 25 ساله در تاریخ 7 آذر 94 با یورش ماموران وزارت اطلاعات به خانه وی بازداشت شد.

نامبرده با گذشت 22 روز هیچ تماسی با خانواده خود نداشته و خانواده از علت بازداشت و محل نگه داری وی اظهار بی اطلاعی کردند.

ایرج میربلوچ زهی برادر عبدالحمید در تشریح ماجرای بازداشت وی گفت: “عصر روز 7 آذر چندین نفر از ماموران لباس شخصی مسلح در حالی که صورت خود را پوشانده بودند بدون حکم قضایی به خانه ما حمله کردند و برادرم را به زور بردند وقتی ما مخالفت کردیم ما را مورد ضرب و شتم قرار دادند.”

وی افزود: “تا این لحظه برادرم هیچ تماسی با ما نداشته و ما به هر جا مراجعه می کنیم به ما جواب نمی دهند و خانواده ما به شدت نگران اند.”

همچنین روز جمعه 20 آذر محمد افرا فرزند کمال 22 ساله اهل ایرانشهر نیز بازداشت شد.

محمد افرا دانشجوی ترم دوم رشته حسابداری دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایرانشهر است. 

تا کنون از علت بازداشت و محل نگه داری وی نیز اطلاعی در دست نیست

سیستان و بلوچستان پایین ترین نرخ طلاق در کشور را داراست

0

 پایگاه خبری تحلیلی عصر هامون در مطلبی با عنوان ‘سیستان و بلوچستان پایین ترین نرخ طلاق در کشور را آورده است/ ثبت بیش از هزار واقعه طلاق در 9 ماهه ابتدایی سال در استان’ منتشر کرده است.

 در این مطلب آمده است: یکی از مسائلی که به شدت بنا به دلایل گوناگون شاهد رشد روزافزون آن در جامعه می باشیم آمار طلاق می باشد که مشکلات عدیده ای برای جامعه ایجاد کرده است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی عصر هامون، ازدواج در راستای پاسخ به نیازهای فطری انسان ها با اهداف مهم و ارزشمند صورت می گیرد اما در سال های اخیر با ایجاد تغییرات در نگرش های جامعه این اهداف مورد تغییر قرار گرفته و بنیان های خانواده را سست و بی اساس نموده و باعث رشد طلاق شده است.

وجود عواملی از قبیل صبر، گذشت، قناعت، رعایت احترام به حقوق یکدیگر، دوری از چشم و همچشمی، اعتماد و وفاداری و عدم مقایسه همسر با دیگران می تواند در تحکیم یک ازدواج موثر باشد اما در صورت عدم رعایت هر کدام از طرفین فضای خانواده متشنج و در نهایت جدایی رخ خواهد داد.

طبق نظر جامعه شناسان و روانشناسان قبح طلاق در جامعه ریخته شده و حتی در روزهای آغازین زندگی مشترک نیز راجع طلاق به راحتی در بین زوجین صحبت می شود که این خود یک عامل در افزایش طلاق به شمار می رود.

عشق های آتشین که با یک هوس شدید در سنین کم رخ می دهد به زودی به دلیل عدم وجود تفاهم به سردی گراییده، همچنین ازدواج های ناآگاهانه که با عدم تحقیق و شناخت صورت گرفته نیز معمولا محکوم به طلاق هستند.

ازدواج هایی با فاصله سنی زیاد که در جامعه شیوع یافته و معمولا با هدف خاص و مسائل مالی انجام می شود با عدم تحکیم خانواده روبرو بوده همچنین بیکاری زوجین و عدم توانایی مرد در پرداخت هزینه های خانواده نیز عاملی برای طلاق به شمار می رود.

نبود فرزند نیز می تواند عاملی در بروز طلاق به شمار آید اما نسبت به سایر عوامل نقش کمرنگ تری در جدایی زوجین دارد.

دخالت های والدین در زندگی فرزندان به دلیل عدم قبول زندگی مستقل آنان و ناتوانی زوجین در مدیریت مداخلات خانواده ها تاثیر به سزایی در از هم پاشیدن کانون گرم خانواده و طلاق دارد به ویژه اگر مداخله از طرف هر دو خانواده صورت گیرد.

کاهش آرامش و افزایش بیماری های روحی در نتیجه تنهایی و عدم حمایت اجتماعی پس از طلاق برای برخی زوجین ایجاد می شود همچنین با افزایش طلاق زنان مطلقه در جامعه افزایش می یابد که در صورت عدم پشتوانه مالی وارد زندگی دیگران شده و با ایجاد تشنج بنیان خانواده های دیگر را نیز سست می کنند.

زمانی که کودکان در سنین بسیار پایین قرار دارند تاثیر طلاق بر آن ها کمتر است اما در سنین بلوغ اثرات طلاق بسیار شدید است. همچنین اگر دختر بچه از مادر و پسر بچه از پدر پس از طلاق جدا شوند آسیب فراوانی می بینند چرا که برای الگوسازی پسر به پدر و دختر به مادر نیازمند است.

مشاوره های قبل از ازدواج برای زوجین و خانواده ها در جلوگیری از طلاق موثر بوده چرا که شناخت و آگاهی طرفین را نسبت به زندگی مشترک افزایش می دهد.

در نه ماهه ابتدایی سال جاری بیش از هزار واقعه طلاق در سیستان و بلوچستان ثبت شده است

مدیر کل ثبت احوال سیستان و بلوچستان اظهار داشت: در نه ماهه ابتدایی سال در استان یک هزار و 381 واقعه طلاق ثبت گردیده که نسبت به سال گذشته رشد 337 موردی داشته که جای نگرانی دارد.

رضا راحت دهمرده میزان طلاق در این مدت 0/6 در هزار نفر بوده است افزود: کمترین و پایین ترین نرخ طلاق در کشور به سیستان و بلوچستان تعلق دارد.

وی عنوان کرد: در بررسی از آمار طلاق های انجام شده در استان در می یابیم که بیشترین طلاق ثبت شده معادل 161 فقره در زوجین با طول زندگی مشترک بین یک تا دو سال به وقوع پیوسته است.

وی ادامه داد: با بررسی از گروه های سنی زوجین مشخص شد بیشترین طلاق معادل 164 فقره در زوجین با سن مساوی واقع شده است و پس از آن زوحین با اختلاف سنی دو و سه سال زوج بزرگتر از زوجه بیشترین تعداد طلاق ثبت شده را به خود اختصاص می دهند.

میانگین سن طلاق در استان برای آقایان 32 سال و برای خانم ها 28 سال می باشد

مدیر کل ثبت احوال سیستان و بلوچستان با عنوان، میانگین سن طلاق در استان برای آقایان 32/6 سال و برای خانم ها 28/2 سال می باشد بیان داشت: بیشترین طلاق ها برای مردان در گروه سنی 25 تا 29 سال با 386 واقعه و برای زنان در گروه سنی 20 تا 24 سال با 379 واقعه صورت گرفته است.

دهمرده تاکبد کرد: طلاق های ثبت شده در گروه سنی 30 تا 34 سال مردان با 320 واقعه و گروه سنی 35 تا 39 سال، 190 واقعه بوده است.

وی ادامه داد: طلاق های ثبت شده در گروه سنی 25 تا 29 سال زنان 345 واقعه و گروه سنی 30 تا 34 سال 241 واقعه و گروه سنی 15 تا 19 سال 175 واقعه بوده است.

 از هر 12 ازدواج در استان یکی منجر به طلاق می شود

 

 

 

 

پیاده کردن اجباری دو مسافر و جایگزینی با دو نظامی در یک پرواز داخلی

0

 دو مسافر می‌گویند که مسئولین فرودگاه چابهار، آنان را به دلیل بارداری دوماهه‌ی مسافر زن، به اجبار از هواپیما پیاده کرده و دو مسافر نظامی سپاهی را جایگزین کرده اند.

 به گزارش کمپین فعالین بلوچ به نقل از هرانا، این دو مسافر که از ده روز پیشتر بلیط‌های خود را به مقصد بندرعباس گرفته بودند، روز دوشنبه هفتم دی‌ماه و پس از سوار شدن، به دستور رئیس فرودگاه نظامی عمومی چابهار، به اجبار از هواپیما پیاده شده‌اند.

آنان گفته‌اند که مسافران نظامی سپاهی جایگزین این شهروندان شده است.

این منبع گفته است که مسئولین فرودگاه، بارداری دوماهه‌ی مسافر زن را دلیل این مسئله دانسته‌اند و این در حالی است که قانونا تا قبل از هفت‌ماهگی، مسافرت هوایی زنان باردار نیاز به مجوز خاصی ندارد.

به گفته‌ی این منبع پرسش و بازجویی درباره‌ی بارداری دوماهه، بهانه بوده و مسئولین فرودگاه برای سوار کردن مسافران نظامی این موضوع را به عنوان بهانه مطرح کرده‌اند.

 اعتراض این دو مسافر که این اقدام را “غیرقانونی و سوءاستفاده از قدرت” تلقی کرده‌اند، تا کنون نتیجه‌ای نداشته ولی نماینده‌ی چابهار و نیکشهر پس از تماس یکی از نزدیکان این دو مسافر، قول پیگیری این موضوع را داده است.

 

 

 

 

۱۵درصد از آمار زندانیان سیستان و بلوچستان را زندانیان نزاع و درگیری تشکیل می دهد

0

 

 

 

 

 سرپرست اداره پیشگیری‌های امنیتی و انتظامی معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم گفت: نزدیک به 15درصد از آمار زندانیان استان بواسطه نزاع و ضرب و جرح عمدی در زندان به سر می برند.

 به گزارش کمپین فعالین بلوچ به نقل از دادمردان، دومین نشست تخصصی پیشگیری از خشونت و ضرب و جرح عمدی صبح روز گذشته دوشنبه 7 دی در سالن اجتماعات معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری کل سیستان و بلوچستان برگزار شد.

در این نشست محمد علی حمیدیان اظهار داشت: نظام اجتماعی هر ساله به واسطه فقدان مهارت‌های مناسب ارتباطی و کاهش آستانه تحمل اشخاص، هزینه‌های فراوانی را درخصوص ارتکاب به خشونت و ضرب و جرح عمدی متحمل می‌شود، خشونتی که می‌تواند در ابعاد جسمانی، روانی و بعضا کلامی بروز کند.

معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان سیستان و بلوچستان افزود: تکیه صرف بر سیاست‌های جنایی کیفری و عدالت تنبیهی فاقد کارکردهای موثر در دراز مدت بوده و مسئولان فرهنگی خصوصا در حوزه روانشناسی شخصیت و ارتباطات اجتماعی مقوله جامعه پذیری و تعامل مطلوب و سازنده نهادهای خانواده، مدرسه و نظام اجتماعی را مدنظر قرار دهند.

 در ادامه این نشست سرپرست اداره پیشگیری‌های امنیتی و انتظامی معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم نیز اظهار داشت: خشونت به عنوان یک آسیب اجتماعی و ضرب و جرح به عنوان یکی از عناوین مجرمانه حجم فراوانی از پرونده‌های واصله به مراجع قضایی و آمار جمعیت کیفری را به‌خود اختصاص داده، به گونه ای که تنها در سال گذشته بیش از هفت هزار پرونده با این عنوان مجرمانه به مراجع قضایی و نزدیک به ۱۵درصد از آمار زندانیان استان بواسطه نزاع و ضرب و جرح عمدی در زندان به سر می برند.

غلامرضا باغ شیرین به تشریح ارکان محتوایی طرح اجرایی پیشگیری از نزاع و خشونت پرداخت و ادامه داد: خوشبختانه در این طرح برای اغلب نهادها و سازمان‌های متولی دراین حوزه تعریف سهم شده و فرآیند ارزیابی و ارزشیابی مشارکت نیز به نوعی در نظر گرفته شده که میزان توفیق و عملکرد هر یک از نهادهای همکار قابل تحلیل و بررسی است.

وی در پایان گفت: کلیات این طرح در ماه جاری و در شورای پیشگیری از جرم استان تصویب و جهت اجرا به نهادهای متولی ابلاغ شود.